بازخوانی تصنیف قدیمی  کشمکش  اثر عارف قزوینی
~
کش کش کشمکش و گیرو دار اگر گذارد
کج کج کجروی  روزگار اگر گذارد
بانگ موذن مرا کشد به مسجد
ناله جانسوز تار اگر گذارد
حبیب اگر گذارد   جانم اگر گذارد
خواهم که دهم دل پس از این به پند واعظ
آن لب لعل و چشم خمار اگر گذارد
ای لاله عذارم خون شد دل زارم
گفتم نکنم شکوه دگر ز بیقراری
آن سلسله زلف نگار اگر گذارد
آن چشم خمار اگر گذارد