نتوانستم اطلاعات خوبی جمع کنم ولی بر طبق ویکیپدیا شعر و آهنگ ساختهٔ فرامرز اصلانی است.

صدای گیتار به نظرم گیتار آرمیک باشد ولی چیزی در تأیید آن پیدا نکردم.

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است
ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است
اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را
عشق می باید این روزگاران خدا را
هرچه خواهی تو از لطف اوآرزو کن
چاره ی خویش را از دلت جستجو کن
دامن دیو افسردگی ها رها کن که باری
بر نگیرد زدوش تو اندوه آری
چون کبوتر بزن پر بزن پر که گوئی
از نشستن تو یارا مرادی نجویی
پر بکش سوی روشنی ها که شاید
از پس تیرگی ها آفتابی در آید
گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است
ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است
اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را
عشق می باید این روزگاران خدا را