نایب حسین کاشی اصالتاً لُر و از ایلِ بیرانوند لرستان بود که اجدادَش توسط نادرشاه افشار به کاشان تبعید شده بودند. پدربزرگ نایب حسین در محلهٔ پشت مشهد کاشان ساکن بود، با اتمام سلطنت محمد علیشاه قاجار و آغاز سلطنت احمد شاه، بدلیل انتقالِ سلطنت کشور دچار هرج و مرج شد و در این میان سودجویان دست به شورش برداشتند.

 سَهام السلطنه حاکمِ وقت کاشان بدلیل ناتوانی در ادارهٔ اُمور از حسین کاشی درخواست مساعدت نمود و در عوض حسین کاشی را نایبِ حکومت کاشان بخشید که از آن تاریخ به بعد به نایب حسین کاشی شُهرت یافت.

نایب حسین در آغاز در نابودی راهزنان همّت گُماشت امّا چندی نپائید که خود نیز به جُرگهٔ آنان پیوست، نایب حسین با جماعتی که تعداد آنها به هفتصد نفر می رسید شروع به چپاول و غارت کردن نمود، او توانست در این راه قلمرو نسبتاً مناسبی برای خود فراهم نموده و تا خور و بیابانَک ، نائین و یزد را نیز چپاول نماید.

 نایب حسین به همراه پسرانَش در صدر مشروطیت دستگیر و در ۱۸ آبان ماه ۱۲۹۸ هجری  به همراه ماشالله خان کاشی (فرزندِ بزرگش) اعدام شدند.

تمامی اموال و املاکِ آنان در دولت وثوق الدوله  به نفعِ دولت مصادره شد .

لازم بذکر است که در بیشتر منابع تاریخی از نایبیان کاشان به بدی یاد شده‌است و آنان را گروهی راهزن غارتگر و جنایتکار دانسته‌اند از جمله در نوشته‌های زیر:

۱ـ خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صدساله از حسن اعظام قدسی. در این کتاب به تفصیل از شرکت «نایب حسین کاشی» در ماجرای «مهاجرت» آمده‌است.

۲ـ تاریخ اجتماعی کاشان از میرزاحسن نراقی.

۳ـ واقعهٔ نایب حسین کاشی از ایرج افشار.

۴ـ تاریخ اشرار کاشان از ملا عبدالرسول مدنی.

ولی در سال ۱۳۶۸ دو کتاب پیاپی عرضه شد، که در آن‌ها «نایبیان کاشان» را از زمرهٔ عیاران و مجاهدان دانسته‌اند. و در مقدمهٔ هر دو کتاب به مخالفان «نایبیان کاشان» ناسزا گفته شده‌است.

این دو کتاب عبارت اند از:

۱ـ حماسهٔ فتح‌نامهٔ نایبی که اثری منظوم از منتخب‌السادات یغمایی است.

۲ـ طغیان نایبیان در جریان انقلاب مشروطیت ایران از محمدرضا خسروی.