تصویری از تندیس رشیدالدین فضلاللّه همدانی در سلطانیه (یکی از شهرهای استان زنجان).
رشیدالدین فضلالله رجل سیاسی، تاریخنگار و پزشک ایرانی آخر سدهٔ هفتم خورشیدی بود که کتاب جامع التواریخ را به رشته تحریر درآورد و در دوران وزارت خود بناهای فراوانی همچون ربع رشیدی ساخت.
دانش و آگاهیهای بسیار رشیدالدین فضلالله از دامنه گستردهای از فرهنگها سبب شده است تا کتاب وی به عنوان یکی از منابع مستقیم برای اطلاع از دوران پایانی عصر مغول قلمداد گردد. موریس روزامبی، تاریخنگار، او را برجستهترین چهرهٔ ایران در دورهٔ مغول برمیشمارد.
رشیدالدین که به دلیل یهودی بودن نخست رشیدالدوله خوانده میشد و پس از مسلمان شدن، نامش به رشیدالدین تغییر یافت و در دستگاه ایلخانان مغول پیشرفت نمود. رشیدالدین فضلالله همدانی تألیفات بسیاری دارد که برخی از آنها تصحیح و چاپ شده است و برخی دیگر هم به حالت نسخه خطی باقیمانده است.
پس از درگذشت سلطان محمد خدابنده اولجایتو، ابوسعید بهادرخان به پادشاهی رسید. در زمان ابوسعید اختلاف میان دو وزیر او یعنی خواجه رشیدالدین و خواجه علیشاه گیلانی شدت گرفت و این امر باعث اختلال در امور کشور شد.
عدهای که از این وضعیت به ستوه آمده بودند ابتدا به نزد خواجه رشیدالدین رفتند و از خواستند که با ترتیب دادن توطئهای کار وزیر دیگر را بسازند، ولی خواجه رشیدالدین این خواسته را نپذیرفت. سپس آنان پیش خواجه علیشاه رفتند و همین خواسته را مطرح کردند و با موافقت او در نهایت خواجه رشیدالدین در سال ۶۹۶ خورشیدی از وزارت عزل شد و از سلطانیه به تبریز رفت و انزوا را اختیار کرد. اما پس از چندی امیرچوپان (امیرالامرای لشکر مغول) او را به خدمت دعوت کرد.
اما دشمنان همچنان به تحریکات خود ادامه دادند و بالاخره در حدود ۲۸ دی ۶۹۶ خورشیدی خواجه رشیدالدین و پسر شانزدهسالهاش (که شربتدار اولجایتو بود) را به تهمت مسموم کردن سلطان محمد خدابنده اولجایتو در چرگر به قتل رساندند. نسب یهودی او در دادگاه وی بارها مورد اشاره قرار گرفت. سر او توسط مردم تا چند روز در شهر حمل میشد و مردم میگفتند:"این سر یهودی ای است که از نام خدا سوء استفاده کرد. خدا او را لعنت کند.".
وی در زمان مرگ ۷۱ سال داشت و پس از مرگ او، به رسم زمان مغول بستگان وی هم مقتول و غارت شدند و بنای ربع رشیدی مورد غارت و تاراج قرارگرفت. یک قرن بعد میرانشاه ـ پسر تیمور در حالت دیوانگی دستور داد که استخوانهای خواجه رشیدالدین را از قبرش درآورند و در گورستان یهودیان به خاک بسپارند.
منبع: رشیدالدین فضلالله همدانی، جامعالتواریخ، به تصحیح بهمن کریمی، انتشارات اقبال، ۱۳۳۸.
"نام خدا" از کجا به میان آمد؟
مگر ایشان "به نام خدا" کاری را که به ایشان منتسب میکنند انجام داده بود؟
به اين معنا كه اسلام آوردن او (شهادت به وحدانيت خدا و خاتم الأنبياء....) دروغ براى پيشرفت در مقام و سياست بوده.