عمومی
دنبال کن
عضو از ۱۵ مهر ۱۳۹۱
کلاهبرداری اسراییل از ایران
بر اساس اسناد تراز اولی که در دهههای بعد انتشار یافت، پروژه شکوفه یک کلاهبرداری بزرگ اسرائیل از ایران بودهاست. پروژه شکوفه یا پروژه گل به همکاری مشترک ایران و اسرائیل در جهت ساخت موشکهای دور برد گفته میشود که با پایان یافتن پادشاهی پهلوی منتفی شد. نام این پروژه از نام یکی از موشکهای اسرائیلی که کلمهای عبری و بنام شکوفه است ـــ گرفته شد.
بعد از اینکه پیشرفت تجهیزات نظامی ارتش عراق به شاه ثابت و مشهود شد، رابطه دیگری میان ایران و اسرائیل در همکاری پروژهٔ شکوفه در اواخر سال ۱۹۷۷ بهوجود آمد و همکاری دو کشور در تلاش برای مونتاژ موشکهای آمریکایی و با تجهیزات ساختهشده توسط اسرائیل که توانایی مجهز شدن به کلاهک هستهای را دارا بودند، دیده میشد.
در سال ۱۹۷۷، اسراییل ۱ میلیارد دلار از ارزش تسلیحاتی خود را برای معامله نفتی در عملیات شکوفه استفاده کرد. به صورت مشترک، ایران و اسرائیل پروژه ساخت سلاح هستهای با توانایی شلیک موشک سطح به سطح را آغاز کردند و مایل بودن همانند همتایان آمریکایی خودشان شوند. به نظر میرسد اسراییلیها که بخشی از آنها رابطههای مفسدانهای را در پیش گرفته بودند با سیاستمداران ردهبالای ایرانی و رهبران نظامی ایرانی از طریق هیاتی که تشکیل داده بودند، تسلیحات نظامی ایران را غنی میکردند.
قبل از فوریه ۱۹۷۹ که سلطنت محمدرضا پهلوی بواسطه انقلاب مردم ایران فروریخت، پروژه شکوفه نیز از بین رفت و مهندسین اسرائیلی و تمام کسانی که با این پروژه دفاعی همکاری میکردند به اسراییل برگشتند و همهٔ نقشهها و نمودارهای مربوط به این پروژه که در رابطه با ساخت سلاح بود را از یک راه محافظت شده دیپلماتیک خارج کردند.
سه دهه بعد از سرنگونی حکومت پهلوی و تعطیلی پروژه، کتابی از سوی رونن برگمن تحلیلگر اسرائیلی برجسته و نویسنده ارشد امور امنیتی در روزنامه یدیعوت اخرونوت با عنوان «جنگ پنهان اسرائیل در ایران» منتشر شد که در آن با یک مقام بسیار عالیرتبه در وزارت دفاع اسرائیل که در جریان این پروژه فعالیت داشتهاست گفتگو انجام داد. وی در این گفتگو چگونگی کلاهبرداری اسرائیل از مقامات وقت ایران را افشا کرد.
در حالیکه مقامات وقت ایران از این پروژه و به تصور خود، پیشبرد آن حتی دور از چشم آمریکا خرسند بودند، اسرائیل به دقت آنان را جهت تامین منافع خود فریب داده بود. بر اساس نقشه اسراییل، ایران در جریان این پروژه بر خلاف تصور مقامات عالی ایران تنها به تکنولوژی از رده خارج دست می یافت اما اسراییل خود از سرمایه یک میلیارد دلاری ایران برای ساخت نسل جدید تسلیحات اختصاصی برای خود استفاده میکرد. یاکوف شاپیرو افسر ارشد اسرائیلی در وزارت دفاع اسرائیل مسئول مذاکره و تماس با مقامات ایران در این پروژه بود است دههها بعد گفت که:
در ایران با ما مانند شاه رفتار میکردند. میزان تجارت ما با آنها بسیار بالا بود. بدون روابط ایران ما پول کافی برای توسعهی تسلیحاتی که در حال حاضر در خط اول دفاع دولت اسرائیل هستند را نداشتیم.
در تصویر: ارتشبد بهرام آریانا و ارتشبد حسن طوفانیان به نمایندگی از ارتش شاهنشاهی ایران و سه نفر از ژنرال های ارتش اسرائیل. ۱۸ ژوئیه ۱۹۷۷ میلادی.
بعد از اینکه پیشرفت تجهیزات نظامی ارتش عراق به شاه ثابت و مشهود شد، رابطه دیگری میان ایران و اسرائیل در همکاری پروژهٔ شکوفه در اواخر سال ۱۹۷۷ بهوجود آمد و همکاری دو کشور در تلاش برای مونتاژ موشکهای آمریکایی و با تجهیزات ساختهشده توسط اسرائیل که توانایی مجهز شدن به کلاهک هستهای را دارا بودند، دیده میشد.
در سال ۱۹۷۷، اسراییل ۱ میلیارد دلار از ارزش تسلیحاتی خود را برای معامله نفتی در عملیات شکوفه استفاده کرد. به صورت مشترک، ایران و اسرائیل پروژه ساخت سلاح هستهای با توانایی شلیک موشک سطح به سطح را آغاز کردند و مایل بودن همانند همتایان آمریکایی خودشان شوند. به نظر میرسد اسراییلیها که بخشی از آنها رابطههای مفسدانهای را در پیش گرفته بودند با سیاستمداران ردهبالای ایرانی و رهبران نظامی ایرانی از طریق هیاتی که تشکیل داده بودند، تسلیحات نظامی ایران را غنی میکردند.
قبل از فوریه ۱۹۷۹ که سلطنت محمدرضا پهلوی بواسطه انقلاب مردم ایران فروریخت، پروژه شکوفه نیز از بین رفت و مهندسین اسرائیلی و تمام کسانی که با این پروژه دفاعی همکاری میکردند به اسراییل برگشتند و همهٔ نقشهها و نمودارهای مربوط به این پروژه که در رابطه با ساخت سلاح بود را از یک راه محافظت شده دیپلماتیک خارج کردند.
سه دهه بعد از سرنگونی حکومت پهلوی و تعطیلی پروژه، کتابی از سوی رونن برگمن تحلیلگر اسرائیلی برجسته و نویسنده ارشد امور امنیتی در روزنامه یدیعوت اخرونوت با عنوان «جنگ پنهان اسرائیل در ایران» منتشر شد که در آن با یک مقام بسیار عالیرتبه در وزارت دفاع اسرائیل که در جریان این پروژه فعالیت داشتهاست گفتگو انجام داد. وی در این گفتگو چگونگی کلاهبرداری اسرائیل از مقامات وقت ایران را افشا کرد.
در حالیکه مقامات وقت ایران از این پروژه و به تصور خود، پیشبرد آن حتی دور از چشم آمریکا خرسند بودند، اسرائیل به دقت آنان را جهت تامین منافع خود فریب داده بود. بر اساس نقشه اسراییل، ایران در جریان این پروژه بر خلاف تصور مقامات عالی ایران تنها به تکنولوژی از رده خارج دست می یافت اما اسراییل خود از سرمایه یک میلیارد دلاری ایران برای ساخت نسل جدید تسلیحات اختصاصی برای خود استفاده میکرد. یاکوف شاپیرو افسر ارشد اسرائیلی در وزارت دفاع اسرائیل مسئول مذاکره و تماس با مقامات ایران در این پروژه بود است دههها بعد گفت که:
در ایران با ما مانند شاه رفتار میکردند. میزان تجارت ما با آنها بسیار بالا بود. بدون روابط ایران ما پول کافی برای توسعهی تسلیحاتی که در حال حاضر در خط اول دفاع دولت اسرائیل هستند را نداشتیم.
در تصویر: ارتشبد بهرام آریانا و ارتشبد حسن طوفانیان به نمایندگی از ارتش شاهنشاهی ایران و سه نفر از ژنرال های ارتش اسرائیل. ۱۸ ژوئیه ۱۹۷۷ میلادی.
دسته: تاریخ
حسادت تنها دلیل شورشِ ۵۷ بود
نامه سرگشاده خمینی به امیرعباس هویدا در سال ۱۳۴۶ خورشیدی.
از سالها پیش خمینی حسادتِ خودش و بقیهی نعلین لیسها را متذکر شده بود. او گفته بود: شماها در کاخهای مجللی که در هر چند سال تغییر مکان داده و با میلیونها تومان خرجهای گزاف که تصورش برای ملت ممکن نیست، نشستهاید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذی نمودهاید و ناظر فقر و گرسنگی ملت، ورشکستگی بازار و بیکاری جوانان فارغالتحصیل هستید؛ ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور، بلکه به طوری که گزارش دادهاند دخالت اسرائیل در فرهنگ میباشید؛ ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکدههای دور افتاده، از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید؛ ناظر ترویج فساد اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکدهها هستید؛ ناظر تشکیل صندوق به اسم تعاون و اخاذی و غارتگری مأمورین از دهقان گولخورده و پشیمان هستید؛ بالاخره ناظر حبسها و ارعابها و تهدیدهای غیر قانونی هستید و در خوشی و عیاشی و بازیهای خجلتآور غوطه خورده و به قبرستانی که نامش ایران است فاتحه میخوانید.
دقیقا همینی را که خمینی گفته بود ـــ برای سران امروزی جمهوری اسلامی روی داد. این بی شرفهای مادر گدا با پولِ ایرانیان به ثروت رسیده و چاپیدند و کشتند.
از سالها پیش خمینی حسادتِ خودش و بقیهی نعلین لیسها را متذکر شده بود. او گفته بود: شماها در کاخهای مجللی که در هر چند سال تغییر مکان داده و با میلیونها تومان خرجهای گزاف که تصورش برای ملت ممکن نیست، نشستهاید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذی نمودهاید و ناظر فقر و گرسنگی ملت، ورشکستگی بازار و بیکاری جوانان فارغالتحصیل هستید؛ ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور، بلکه به طوری که گزارش دادهاند دخالت اسرائیل در فرهنگ میباشید؛ ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکدههای دور افتاده، از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید؛ ناظر ترویج فساد اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکدهها هستید؛ ناظر تشکیل صندوق به اسم تعاون و اخاذی و غارتگری مأمورین از دهقان گولخورده و پشیمان هستید؛ بالاخره ناظر حبسها و ارعابها و تهدیدهای غیر قانونی هستید و در خوشی و عیاشی و بازیهای خجلتآور غوطه خورده و به قبرستانی که نامش ایران است فاتحه میخوانید.
دقیقا همینی را که خمینی گفته بود ـــ برای سران امروزی جمهوری اسلامی روی داد. این بی شرفهای مادر گدا با پولِ ایرانیان به ثروت رسیده و چاپیدند و کشتند.
دسته: تاریخ
میان من دسته میخواد، مرد کمر بسته میخواد
رای بخت گشائی دختران در اصفهان دختر ها میروند بالای این منار که در محلهٔ جوباره واقع شده روی پله آن گردو میگذارند و این ابیات را میخوانند:
منار سر برنجی، یه چیزی میگم نرنجی
میان من دسته میخواد، مرد کمر بسته میخواد
و در موقع برگشتن گردو را میشکنند اینکار برای سفیدبختی هم خوبست (اصطلاح: با دمش گردو میشکند. پا منار تهران نیز دارای همین خاصیت است در آنجا شمع روشن میکنند و نذر و نیاز میکنند).
به نقل از کتاب نیرنگستان؛ نسکی از صادق هدایت است. هدایت نام این هنگ را از نسکی به همین نام که در دوره ساسانی نگاشته شده گرفتهاست. نیرنگستان در اینجا به معنی فرهنگستان است. نیرنگستان هدایت یک فرهنگ نامه فلکلر است.
منار سر برنجی، یه چیزی میگم نرنجی
میان من دسته میخواد، مرد کمر بسته میخواد
و در موقع برگشتن گردو را میشکنند اینکار برای سفیدبختی هم خوبست (اصطلاح: با دمش گردو میشکند. پا منار تهران نیز دارای همین خاصیت است در آنجا شمع روشن میکنند و نذر و نیاز میکنند).
به نقل از کتاب نیرنگستان؛ نسکی از صادق هدایت است. هدایت نام این هنگ را از نسکی به همین نام که در دوره ساسانی نگاشته شده گرفتهاست. نیرنگستان در اینجا به معنی فرهنگستان است. نیرنگستان هدایت یک فرهنگ نامه فلکلر است.
دسته: اجتماعی
رادیو فارسی برلین ابهت شاه را نزد مردم شکست
رضاشاه در سالهای ۱۳۱۹ و ۱۳۲۰ وضعیتی بسیار بغرنج در عرصه تصمیمات سیاست خارجی داشت. وی در سال ۱۳۱۹ نگران این بود که بریتانیا به بهانه روابط دوستانه ایران و آلمان میادین نفتی جنوب را اشغال کند. رضاشاه به تکاپوی جلوگیری از این واقعه افتاد و به لندن پیشنهاد یک قرارداد دفاعی محرمانه را داد که بیدرنگ توسط نخست وزیر بریتانیا رد شد.
همچنین برای احتیاط متین دفتری را از نخست وزیری برکنار کرد و به جای او «رجبعلی منصور» را که سیاستمداری انگلوفیل بود به نخست وزیری گماشت. اقدام اخیر خشم آلمانیها را برانگیخت و با این اقدامات، دولت رضاشاه هر دو جبهه را در جهان از دست داد.
عباس امانت تاریخنگار برجسته ایرانی درباره این مقطع مینویسد: «در حالی که گروهی تقریبا هزار نفره از آلمانیها هنوز در ایران کار میکردند رادیو فارسی برلین، اولین رادیوی خارجی که بخش فارسی راه انداخت، رضاشاه را آلت دست بریتانیا خواند و سقوط قریبالوقوع او را پیشبینی کرد. این پیشبینی که به مذاق خیلی از شنوندگان خوش آمد، ترس عمومی از یک کودتای آلمانی را تشدید کرد و ابهت شاه نزد مردم شکست.»
همچنین برای احتیاط متین دفتری را از نخست وزیری برکنار کرد و به جای او «رجبعلی منصور» را که سیاستمداری انگلوفیل بود به نخست وزیری گماشت. اقدام اخیر خشم آلمانیها را برانگیخت و با این اقدامات، دولت رضاشاه هر دو جبهه را در جهان از دست داد.
عباس امانت تاریخنگار برجسته ایرانی درباره این مقطع مینویسد: «در حالی که گروهی تقریبا هزار نفره از آلمانیها هنوز در ایران کار میکردند رادیو فارسی برلین، اولین رادیوی خارجی که بخش فارسی راه انداخت، رضاشاه را آلت دست بریتانیا خواند و سقوط قریبالوقوع او را پیشبینی کرد. این پیشبینی که به مذاق خیلی از شنوندگان خوش آمد، ترس عمومی از یک کودتای آلمانی را تشدید کرد و ابهت شاه نزد مردم شکست.»
دسته: تاریخ
صادق هدایت و حسن قائمیان
در تصویر: صادق هدایت، یزدانبخش قهرمان (شاعر)، حسن قائمیان، ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ خورشیدی.
در چنین روزی؛ صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ خورشیدی در پاریس در ۴۸سالگی خودکشی کرده و چند روز بعد در قطعه ۸۵ گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
حسن قائمیان (زاده ۱۲۹۵ در بابل – درگذشته ۲۲ خرداد ۱۳۵۵ در تهران) نویسنده، مترجم و وکیلِ صادق هدایت بود. حسن قائمیان در نزد روشنفکران جایگاه مهم و والایی داشت. او این جایگاه را با برگردانی کتاب گروه محکومین اثر فرانتس کافکا در سال ۱۳۲۷ و پیش از آن، دوستی نزدیک چندین ساله با صادق هدایت بدست آورد.
وی را یکی از رهروان جنجالآفرین صادق هدایت در عرصه روشنفکری دهههای ۳۰ و ۴۰ ایران خواندهاند که نسبت به مخالفان هدایت بسیار پرخاشگر بود؛ ولی در دهه ۵۰ آرام گرفته بود.
یادشان بخیر.
در چنین روزی؛ صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ خورشیدی در پاریس در ۴۸سالگی خودکشی کرده و چند روز بعد در قطعه ۸۵ گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
حسن قائمیان (زاده ۱۲۹۵ در بابل – درگذشته ۲۲ خرداد ۱۳۵۵ در تهران) نویسنده، مترجم و وکیلِ صادق هدایت بود. حسن قائمیان در نزد روشنفکران جایگاه مهم و والایی داشت. او این جایگاه را با برگردانی کتاب گروه محکومین اثر فرانتس کافکا در سال ۱۳۲۷ و پیش از آن، دوستی نزدیک چندین ساله با صادق هدایت بدست آورد.
وی را یکی از رهروان جنجالآفرین صادق هدایت در عرصه روشنفکری دهههای ۳۰ و ۴۰ ایران خواندهاند که نسبت به مخالفان هدایت بسیار پرخاشگر بود؛ ولی در دهه ۵۰ آرام گرفته بود.
یادشان بخیر.
دسته: ادبیات
روزهخواران ناصری
سلطان ناصرالدّین شاه قاجار در اواسط اردیبهشت سال ۱۲۷۰ خورشیدی نگاشتند که؛
کسانی که روزه میخوردند: اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمیتوانستیم روزه بگیریم. مجدالدّوله (پسردایی شاه قاجار) هم ناخوش است، میخورد. اکبرخان هم ناخوش بود و میخورد. دو روزی هم روزه گرفتند؛ ولی اذیت کرده، ناچار خوردند. باشی برادر اکبرخان هم ناخوش بود، میخورد. امینالملک (منظور میرزا اسماعیل خان امین الملک، خزانه دار است)، قبل از رمضان ناخوش شده بود و حقیقتاً خیلی ضعیف و لاغر بود، نمیتوانست روزه بگیرد؛ میخورد. میرزاحسینخان مشرفِ بنّائی هم ناخوش نبود، میخورد و راه میرفت؛ خودش میگفت ناخوشم. صنیعالملک معمارباشی ابداً عیبی نداشت و روزه میخورد؛ ولی میگفتند دُنبل دارد. آغابشارت و آغاعبدالله و آغاعلی و مرتضیخان و شمع قهوهخانه هم روزه میخوردند.
اعتمادالسّلطنه (نویسنده، و سیاستمدار نامدار عصر ناصری و صاحب تألیفات بسیار) هم گویا روزه میخورد. زیندارباشی هم گویا روزه میخورد. اقبالالدّوله (از رجال قاجار) هم به جهت خوردن روزه، به محمّدآباد رفته بود که تماماً را بخورد. معیّرالممالک (متصدی و مسئول ضرابخانه) قدیم هم روزه میخورد. ناصرالملک (از رجال بزرگ سیاسی) هم روزه نبود. حاجبالدّوله (فراشباشی شاه) و کالسکهچیباشی هم روزه میخوردند، اغلب هم مشکوک بودند. امیناقدس (از همسران شاه شهید و از سوگلیهای دربار) هم که ناخوش بود و روزه نبود. عایشه خانم میخورد. بدرالدّوله هم روزه نبود. گلینخانم هم روزه نمیگرفت. زاغی هم روزه نبود. امینالسّلطان هم به واسطهی دردِ چشم که ناخوش شد، ده دوازده روزه خورد. میرزامحمودخانِ وزیر مختار هم، چون مسافر بود و قصد اقامه نکرده بود، روزه میخورد. حکیمالممالک (پزشک، نویسنده، مترجم و دولتمرد) چون میخواست به گلپایگان برود، روزه نبود. امینلشکر (وزیر گمركات و رئیس خالصجات) هم چون از گلپایگان معزول شده بود، روزه نبود.
ایلخانی ریشسفید که هیچ وقت روزه نبوده است. میرزا سید عبدالله برادر میرزا عیسی هم با خود میرزا عیسی روزه نبودند.
کسانی که روزه میخوردند: اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمیتوانستیم روزه بگیریم. مجدالدّوله (پسردایی شاه قاجار) هم ناخوش است، میخورد. اکبرخان هم ناخوش بود و میخورد. دو روزی هم روزه گرفتند؛ ولی اذیت کرده، ناچار خوردند. باشی برادر اکبرخان هم ناخوش بود، میخورد. امینالملک (منظور میرزا اسماعیل خان امین الملک، خزانه دار است)، قبل از رمضان ناخوش شده بود و حقیقتاً خیلی ضعیف و لاغر بود، نمیتوانست روزه بگیرد؛ میخورد. میرزاحسینخان مشرفِ بنّائی هم ناخوش نبود، میخورد و راه میرفت؛ خودش میگفت ناخوشم. صنیعالملک معمارباشی ابداً عیبی نداشت و روزه میخورد؛ ولی میگفتند دُنبل دارد. آغابشارت و آغاعبدالله و آغاعلی و مرتضیخان و شمع قهوهخانه هم روزه میخوردند.
اعتمادالسّلطنه (نویسنده، و سیاستمدار نامدار عصر ناصری و صاحب تألیفات بسیار) هم گویا روزه میخورد. زیندارباشی هم گویا روزه میخورد. اقبالالدّوله (از رجال قاجار) هم به جهت خوردن روزه، به محمّدآباد رفته بود که تماماً را بخورد. معیّرالممالک (متصدی و مسئول ضرابخانه) قدیم هم روزه میخورد. ناصرالملک (از رجال بزرگ سیاسی) هم روزه نبود. حاجبالدّوله (فراشباشی شاه) و کالسکهچیباشی هم روزه میخوردند، اغلب هم مشکوک بودند. امیناقدس (از همسران شاه شهید و از سوگلیهای دربار) هم که ناخوش بود و روزه نبود. عایشه خانم میخورد. بدرالدّوله هم روزه نبود. گلینخانم هم روزه نمیگرفت. زاغی هم روزه نبود. امینالسّلطان هم به واسطهی دردِ چشم که ناخوش شد، ده دوازده روزه خورد. میرزامحمودخانِ وزیر مختار هم، چون مسافر بود و قصد اقامه نکرده بود، روزه میخورد. حکیمالممالک (پزشک، نویسنده، مترجم و دولتمرد) چون میخواست به گلپایگان برود، روزه نبود. امینلشکر (وزیر گمركات و رئیس خالصجات) هم چون از گلپایگان معزول شده بود، روزه نبود.
ایلخانی ریشسفید که هیچ وقت روزه نبوده است. میرزا سید عبدالله برادر میرزا عیسی هم با خود میرزا عیسی روزه نبودند.
دسته: اجتماعی
تـُخمِ لـَقِ کردستـانِ مستقـل
«این تخم لق کردستان مستقل را انگلیسها در دهن اَکراد (کُردها) شکسته و خاطر دولت ترکیه را از این جهت متزلزل ساختهاند؛ و البته ما هم باید مثل آنها متزلزل باشیم. با اهمیتی که ناحیه نفتخیز کردستان پیدا کرده، من باور نمیکنم انگلیسیهای مآلاندیش آرام بنشینند و بگذارند دولت ترکیه خود را جمعآوری کند و چند سال دیگر سر وقت موصل برود و برای جلوگیری از این خطر، یقیناً کردها را به عنوان استقلال با خود همدست خواهند کرد.
فرضاً که انگلیسها هم در این باب اهتمامی نکنند، چون این حرف به دهنها افتاده و کردها هم مردمان بآستعدادی هستند، خودشان بالطبیعه دنبال آن میروند. خاصه اینکه به غیرتشان نخواهد گنجید که زیر دست عرب باشند. پس ما باید در هر حال به فکر کردستان خودمان باشیم و اگر حقیقتا ممکن شد، ترکها را با خودمان همدست کنیم اما نه برای مضمحل و منقرضکردن اَکراد، چه این خیالی خام است. بلکه به مهربانی و ذیعلاقهساختن آنها به دولت ایران و تربیتکردن آنها به تربیت ایرانی و این کار برای ما سهلتر است تا برای ترکیه. زیرا کردها از حیث زبانی و نژاد، ایرانی هستند و الان کسانی که میخواهند غیرت ملی در آنها ایجاد کنند، به شاهنامه و داستان جمشید و فریدون متوسل میشوند.
اگر مامورین دولت ایرانی، قدری عاقل باشند و طمع را هم کم کنند و دست تعدی و اجحاف را از سر اکراد کوتاه نمایند و فیالجمله حسن تدبیری به خرج دهند، اقل مطالب این است که بین کرد و فارس، خصومت و کینه نخواهد بود و روزی که خیال کردستان مستقل، قوت بگیرد، کردهای ایران برای ما اسباب زحمت نخواهند شد و شاید که جنبه ایرانی آنها غلبه کند و هیچ آسیبی به ما نرسد بلکه منتفع هم بشویم. اما اگر رویه مامورین ایرانی، مثل سابق باشد و بعلاوه لاقیدی ما، کردها را به حال خود بگذارد، به عقیده بنده، مخاطره نزدیک است.»
از کتاب سیاستنامه ذکاءالملک؛ به اهتمام ایرج افشار. صص ۱۲۳٬۱۳۰.
فرضاً که انگلیسها هم در این باب اهتمامی نکنند، چون این حرف به دهنها افتاده و کردها هم مردمان بآستعدادی هستند، خودشان بالطبیعه دنبال آن میروند. خاصه اینکه به غیرتشان نخواهد گنجید که زیر دست عرب باشند. پس ما باید در هر حال به فکر کردستان خودمان باشیم و اگر حقیقتا ممکن شد، ترکها را با خودمان همدست کنیم اما نه برای مضمحل و منقرضکردن اَکراد، چه این خیالی خام است. بلکه به مهربانی و ذیعلاقهساختن آنها به دولت ایران و تربیتکردن آنها به تربیت ایرانی و این کار برای ما سهلتر است تا برای ترکیه. زیرا کردها از حیث زبانی و نژاد، ایرانی هستند و الان کسانی که میخواهند غیرت ملی در آنها ایجاد کنند، به شاهنامه و داستان جمشید و فریدون متوسل میشوند.
اگر مامورین دولت ایرانی، قدری عاقل باشند و طمع را هم کم کنند و دست تعدی و اجحاف را از سر اکراد کوتاه نمایند و فیالجمله حسن تدبیری به خرج دهند، اقل مطالب این است که بین کرد و فارس، خصومت و کینه نخواهد بود و روزی که خیال کردستان مستقل، قوت بگیرد، کردهای ایران برای ما اسباب زحمت نخواهند شد و شاید که جنبه ایرانی آنها غلبه کند و هیچ آسیبی به ما نرسد بلکه منتفع هم بشویم. اما اگر رویه مامورین ایرانی، مثل سابق باشد و بعلاوه لاقیدی ما، کردها را به حال خود بگذارد، به عقیده بنده، مخاطره نزدیک است.»
از کتاب سیاستنامه ذکاءالملک؛ به اهتمام ایرج افشار. صص ۱۲۳٬۱۳۰.
دسته: تاریخ
فروردین ۱۲۶۹ خورشیدی
فروردین ۱۲۶۹ خورشیدی، شاه شهید و فامیل.
سلامِ نوروزانه با حضورِ بزرگان آن زمان، من جمله کامران میرزا؛ فرزند سوم سلطان ناصرالدین شاه قاجار، برادرِ مسعود میرزا ظلالسلطان و سلطان مظفرالدین شاه قاجار که پس ترور ناجوانمردانهی سلطان ایران ـــ عملا در شمیران باقی مانده و به ایشان اجازهی خروج داده نشد.
سلامِ نوروزانه با حضورِ بزرگان آن زمان، من جمله کامران میرزا؛ فرزند سوم سلطان ناصرالدین شاه قاجار، برادرِ مسعود میرزا ظلالسلطان و سلطان مظفرالدین شاه قاجار که پس ترور ناجوانمردانهی سلطان ایران ـــ عملا در شمیران باقی مانده و به ایشان اجازهی خروج داده نشد.
دسته: تاریخ
این خانم شیرازی ـ آفریقایی است
خانم سمیه صلحلو حسن؛ رئیس جمهور تانزانیا است، ایشان از نوادگان علی ابن حسن شیرازی است.
علی ابن حسن شیرازی (زاده کازرون) یکی از ایرانیان که در قرن دهم میلادی (آل بویه؛ دودمانی ایرانی و شیعهمذهب با اصلیت دیلمی در دوران پس از اسلام بودند که از میانه قرن چهارم هجری ـــ دهم میلادی تا میانه قرن پنجم هجری ـــ دوازدهم میلادی بر نواحی جنوبی، و غربی ایران و نیز بر عراق حکومت میکردند) از خلیج فارس عازم شرق آفریقا شد و در آنجا پایهگذار تمدن آفرو شیرازی شد.
جامعه آفرو پارسی یا آفرو شیرازی در شرق آفریقا سواحل سومالی کنیا زیمبابوه و شمال موزامبیک حضور فعالی داشته و قبل از ورود استعمار پرتغال امپراتوری زنگبار و کیلوا را اداره میکردند. یکی از این مساجد مسجد کزیم کزی نام دارد که در اصل کاظم قاضی بوده است.
آفروشیرازیها امپراطوری زنگ یا سلطنت کیلوا، حکومتی در سواحل شرقی آفریقارا پایهگذاری کردند که در قرن چهارم هجری توسط دریانوردان شیرازی بنانهادهشد.
پایتخت این حکومت جزیره کیلوا کیسیوانی بود که در ۲۴۰ کیلومتری جنوب شهر امروزی دارالسلام واقعشدهاست.
علی ابن حسن شیرازی (زاده کازرون) یکی از ایرانیان که در قرن دهم میلادی (آل بویه؛ دودمانی ایرانی و شیعهمذهب با اصلیت دیلمی در دوران پس از اسلام بودند که از میانه قرن چهارم هجری ـــ دهم میلادی تا میانه قرن پنجم هجری ـــ دوازدهم میلادی بر نواحی جنوبی، و غربی ایران و نیز بر عراق حکومت میکردند) از خلیج فارس عازم شرق آفریقا شد و در آنجا پایهگذار تمدن آفرو شیرازی شد.
جامعه آفرو پارسی یا آفرو شیرازی در شرق آفریقا سواحل سومالی کنیا زیمبابوه و شمال موزامبیک حضور فعالی داشته و قبل از ورود استعمار پرتغال امپراتوری زنگبار و کیلوا را اداره میکردند. یکی از این مساجد مسجد کزیم کزی نام دارد که در اصل کاظم قاضی بوده است.
آفروشیرازیها امپراطوری زنگ یا سلطنت کیلوا، حکومتی در سواحل شرقی آفریقارا پایهگذاری کردند که در قرن چهارم هجری توسط دریانوردان شیرازی بنانهادهشد.
پایتخت این حکومت جزیره کیلوا کیسیوانی بود که در ۲۴۰ کیلومتری جنوب شهر امروزی دارالسلام واقعشدهاست.
دسته: اجتماعی
پذیرایی از نمایندگان مجلس شورای ملی در سال۱۳۵۰
فهرست و قیمت اجناس خریداری شده برای پذیرایی از نمایندگان مجلس شورای ملی توسط آستان مقدس، ۱۵خرداد۱۳۵۰ خورشیدی.
دسته: تاریخ