VIDEO
ایلکای
«شب، داخلی، دیوار» با نام انگلیسی Beyond the Wall وحید جلیلوند آخرین فیلم مهم جریان رسمی سینمای ایران ج.ا است. سینمای ج.ا مدتهاست (و به ویژه بعد از قیام مهسا) مرده است و این فیلم تکاندهنده گویی سنگ قبر این سینمای ۴۴سالهست. یک گوزنهای تازه و مماس با زمانه که اتفاقا مثل همان گوزنهای کیمیایی خطوطی از آینده را ترسیم میکند.
بعد از این فیلم و بعد از قیام مهسا دیگر نمیشود سینمای رسمی را دنبال کرد. اصلاً چیزی باقی نمانده. این فیلم در کشاکش آن روزهای ویرانکننده (قتل مهسا) در ونیز به نمایش درآمد و خوب یادم هست که چه سر و صدایی به پا کرد. گفتمان غیاب فیلم از سخنان آن زمان خود جلیلوند در جشنواره، ۱۰۰ پله جلوترست.
جلیلوند حرف بسیار بسیار مهمی را در این فیلم مطرح میکند و حالا بعد از گذر یک سال از آن التهابات اجتماعی میتوانیم در این پساآخرالزمانی که گیر افتادهایم، محتوای این فیلم را بهتر درک کنیم. سکانس پایانی فیلم، آیندهنگری تأملبرانگیز و هولناکی را مطرح میکند.
شکل روایی فیلم تا حدی به «شاتر آیلند» اسکورسیزی و اسپشیال اپیزود سریال بلک میرور (کریسمس سفید) و البته سکانسپلانهای طولانی و روایتهای تودرتوی شهرام مکری و تکرار سکانسها از povهای مختلفش، تنه میزند. البته این گمان من است و برای من تداعیکنندهی این آثار است. اما هر چه که هست در نهایت «شب، داخلی، دیوار» لحن و زبان منحصربهفرد خودش را پیدا کرده و یک سر و گردن از دو فیلم قبلی خود جلیلوند بالاترست.
فیلم را خیلی دوست داشتم، ولی در عین حال نفسم را هم تنگ کرده. شگفتزدهام و در عین حال ترسیدهام. فیلم ترسناکست؛ خصوصاً بعد از اینکه آن ترومای دستهجمعی (کشتار و خشونتهای ۱۴۰۱) را دیده باشی و توانسته باشی عجالتاً زنده بمانی. این اثر یادآور اسارت دستهجمعی ما و همسرنوشتبودنمانست. راه نجاتی از بیرون در کار نیست. همه چیز از درون تهی میشود. وجدان بر وظیفه غلبه خواهد کرد و طومار آیشمنها به هم پیچیده خواهد شد.
پ.ن: این فیلم نیز به سرنوشت به فیلم های توقیفی اخیر ک در فضای مجازی، پخش شدند، دچار شد و این احتمالاً آخرین سنگی بر گور سینمای ایران خواهد بود.
نظرات