سِر چارلز آگوستوس مورِی؛ دیپلمات و نویسنده بریتانیایی بود که در فاصله سالهای ۱۸۵۴ تا ۱۸۵۸ میلادی وزیرمختار دولت بریتانیا در دربار سلطان ناصرالدینشاه قاجار بود. چارلز موری در ۱۸۵۴ (۱۲۳۳ خورشیدی) مأمور به سفارت بریتانیا در دربار شاه قاجار گردید. سلطان ناصرالدینشاه و موری همان ابتدا از یکدیگر بیزار شدند. یکی از دلایل این بیزاری مطلبی بود که نشریه تایمز نوشته بود. این نشریه در بخشی از این مطلب آورده بود که موری «به زودی بینی اعلیحضرت را به خاک خواهد مالید.» شخصی این مطلب را پیدا کرده و برای شاه ترجمه کرده بود. مورِی بعدها نوشت: «تصور کنید تأثیر چنین عبارتی بر سلطانی که از نوزادی یک کودک لوس باقی مانده و هیچ وقت به او چیزی به غیر از «مرکز جهان»، «شاه شاهان» و غیره نگفتهاند، چه خواهد بود.»
رفتار موری در خصوص هاشمخان که یکی از محافظان شاه و از افسران قشون ایران بود و بر خلاف نظر ناصرالدینشاه در سفارت بریتانیا سمت دبیری یافته بود، باعث شد دعوای قدیمی در این مورد دوباره مشتعل شود. دربار ایران از اینکه هاشمخان چنین سمتی را قبول کرد برآشفت. از این رو هیچکدام از مکتوباتی که توسط هاشمخان نوشته شده بودند را نمیپذیرفت. موری در چنین وضعی به سفارت بریتانیا پا گذاشت. وی تصمیم گرفت هاشمخان را به نمایندگی بریتانیا در شیراز بفرستد اما صدراعظم اعلام کرد در صورت خروج هاشمخان از سفارت، او را دستگیر خواهد کرد. شایعات زیادی در خصوص پروین خانم ـــ همسر هاشمخان، موری و همچنین سفیر قبلی بریتانیا وجود داشت. او خواهر زن اصلی شاه بود و از این رو خبر مثل بمب منفجر شد.
برادرزن هاشمخان، خواهرش را در ۱۴ نوامبر ۱۸۵۵ (۲۳ آبان ۱۲۳۴ خورشیدی) دستگیر کرد تا از ناموس خود دفاع کرده باشد. موری این کار را توهینی به هیئت دیپلماتیک بریتانیا تلقی کرد و در این هنگام به دربار ایران اعلام کرد اگر این زن آزاد نشود، پرچم سفارت را پایین خواهد کشید و همه ارتباطات دولت ایران و بریتانیا را قطع خواهد کرد. در نهایت روابط دیپلماتیک بین دو کشور را در ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان ۱۲۳۴ خورشیدی) قطع کرد.
قضیه به حدی میان سران کشورها پیچید که حتی ناپلئون سوم امپراتور فرانسه در صحبتهایی که با سفیر بریتانیا در پاریس داشت از او در این خصوص پرسیده بود. موری به شدت از این مسئله رنجید و هر بار درخواست پوزش از سوی ایران را بالاتر میبرد. کمی بعد وی همراه با کاروانی شامل ۱۰۰ قاطر تهران دارالخلافه را به مقصد تبریز ترک کرد.
کسی دقیقاً نمیداند چه ارتباطی بین موری و پروین خانم ـــ زن هاشمخان وجود داشتهاست.
چشمم روشن پروین خانوم!