سلطان ناصرالدّین شاه قاجار در اواسط اردیبهشت سال ۱۲۷۰ خورشیدی نگاشتند که؛

کسانی که روزه می‌خوردند: اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمی‌توانستیم روزه بگیریم. مجدالدّوله (پسردایی شاه قاجار) هم ناخوش است، می‌خورد. اکبرخان هم ناخوش بود و می‌خورد. دو روزی هم روزه گرفتند؛ ولی اذیت کرده، ناچار خوردند. باشی برادر اکبرخان هم ناخوش بود، می‌خورد. امین‌الملک (منظور میرزا اسماعیل خان امین الملک، خزانه دار است)، قبل از رمضان ناخوش شده بود و حقیقتاً خیلی ضعیف و لاغر بود، نمی‌توانست روزه بگیرد؛ می‌خورد. میرزا‌حسین‌خان مشرفِ بنّائی هم ناخوش نبود، می‌خورد و راه می‌رفت؛ خودش می‌گفت ناخوشم. صنیع‌الملک معمارباشی ابداً عیبی نداشت و روزه می‌خورد؛ ولی می‌گفتند دُنبل دارد. آغابشارت و آغاعبدالله و آغاعلی و مرتضی‌خان و شمع قهوه‌خانه هم روزه می‌خوردند.

اعتمادالسّلطنه (نویسنده، و سیاستمدار نامدار عصر ناصری و صاحب تألیفات بسیار) هم گویا روزه می‌خورد. زین‌دارباشی هم گویا روزه می‌خورد. اقبال‌الدّوله (از رجال قاجار) هم به جهت خوردن روزه، به محمّدآباد رفته بود که تماماً را بخورد. معیّرالممالک (متصدی و مسئول ضرابخانه) قدیم هم روزه می‌خورد. ناصرالملک (از رجال بزرگ سیاسی) هم روزه نبود. حاجب‌الدّوله (فراشباشی شاه) و کالسکه‌چی‌باشی هم روزه می‌خوردند، اغلب هم مشکوک بودند. امین‌اقدس (از همسران شاه شهید و از سوگلی‌های دربار) هم که ناخوش بود و روزه نبود. عایشه خانم می‌خورد. بدرالدّوله هم روزه نبود. گلین‌خانم هم روزه نمی‌گرفت. زاغی هم روزه نبود. امین‌السّلطان هم به واسطه‌ی دردِ چشم که ناخوش شد، ده دوازده روزه خورد. میرزامحمودخانِ وزیر مختار هم، چون مسافر بود و قصد اقامه نکرده بود، روزه می‌خورد. حکیم‌الممالک (پزشک، نویسنده، مترجم و دولت‌مرد) چون می‌خواست به گلپایگان برود، روزه نبود. امین‌لشکر (وزیر گمركات و رئیس خالصجات) هم چون از گلپایگان معزول شده بود، روزه نبود.

ایلخانی ریش‌سفید که هیچ وقت روزه نبوده است. میرزا سید عبدالله برادر میرزا عیسی هم با خود میرزا عیسی روزه نبودند.