نامش را بگو:
بلند و رسا
نامش را به باد
به تار تارِ بلند باد بگو
نامش را انقدر بگو
تا دوباره زنده شود
گیسوانش و موج بردارد
در رقصی بیسرپوش
میانه میدان.
نامش را بگو:
به طرههای پرگره موی زنان بگو
زیر حجاب اجباری
تا باز و گره گره
افشان شوند
بر شانههایشان
در هر خیابان
هر کوی و برزن.
نامش را بگو:
بیحجاب و رسا بگو
نامش را رفیع
بلندتر از بلندگوها
و تریبونهای سیاستمداران
و برج و باروهای زندانها بگو
نامش را رسا
رساتر از رسانهها
و بلندتر
از نیروهای فشار
از گاردهای ویژه و آتش به اختیارها
نامش را هر چه میتوانی رساتر
از شلیک گلولهها
و بلندتر
از پشتبامهای پوشیده
از تک تیراندازان
و چنان رساتر
از ترس و دهشت و بگیر و ببند
و چنان بلندتر
از طولِ گورستانها بگو
که زندگی
رسایش آزادی شود.
نامش را بگو:
انقدر بگو و بگو
و چنان رفیع و بیلایحه و بیوحشت
تا گیسوان باد بوزد
و بکوبد
بر درهای بستهی انفعال
و مردم خود به خواب زده را
به میدان بکشاند.
نامش را بگو:
مواج بگو
چنان با قدرت و پُرانعکاس
که از دم گرت
بادی برخیزد
در دل خاکستر
نامش را انقدر رسا و نیرومند بگو
که جرقه زند
موهایش باز و باز
در تخیل مردم
و از جان خاکستریها بجهاند
آتشی پُرخروش در خیابانها.
نامش را بگو:
نامش را رسا و رفیع
چون شعلههای فراگیرِ جنبشی بزرگ
نامش را تابناک بگو
تا برفروزد
آتشِ خیزشی دوباره را
با میدانداری بیپروای زنان.
نامش را بگو:
نامش را رها و رسا
هر دم لب بزن بیقرار
در هر خیابان
هر کوی و برزن
چون بالافشانی پروانهها
بر گرد شعله و بنشان
بر تار تارِ طرههای رهای زنان
خیزان در میانه میدان.
نامش را بگو:
به تار تارِ افشان میدان در باد
نامش را چون روبانی مواج بگو
و گره بزن
شعلههای پراکنده را
در خرمنی فروزنده از گیسوها
نامش را بگو
رسا و ولولهناک
و گره بزن با آن
هزار تار حنجره را
در همآوایی پُرغریو خیابان.
نامش را بگو:
نامش را در گوش پیر و جوان
در گوش گیسوان بیحالتِ خمودی بگو
نامش را پُرخروش
هر چه پُرخروشتر بگو
درگوشِ طرههای تختِ پایمال شده
زیر حجاب اجباری
نامش را چنان
پُراهتزاز بگو که زنان
گیسوان رهایشان را باز
پرچمی افراشته کنند.
نامش را بگو:
نامش را رسا و سرفراز
نامش را افراشته و پُراهتزاز
نامش را در هر خیابان
هر کوی و برزن
هر روز دم بزن
از دهان تک تکِ مردم
نامش را چون جنبشی بزرگ
نامش را به نام نامی زن
زندگی
آزادی
بگو:
طاهره ثانی (ق. ع.)
نظرات