جواد مفرد کهلان

نام شاهنامه ای فریدون (فریتون پهلوی) به اوستایی به صورت فرائیتی-اون به معنی منسوب به رودخانهٔ روان است. نام فریتون به صورت اوستایی فری-ایتی-اون همچنین معنی منسوب به دوست منش یعنی هخامنشی میدهد. به نظر می رسد همین معانی دو بُعدی فراگیر فریتون (فریدون) سبب رسمیت یافتن آن شده است.

نام اوستایی ثرَاِتَئونَ وی نیز بر گرفته از ثرَاُتَ (رود آب) می باشد:

स्रोतस् n. srota[s] (thrauta) river

خود نام کوروش و رودهای کورا و کُر نیز به سنسکریت و بلوچی به معنی رود پُرآب مانند و رود پُر آب هستند. بی جهت نیست که کوروش در رؤیای آستیاگ به سان سیلاب جهانگیر ظاهر میگردد:

कर्षू f. karshU (kaurushu)  river

نام پادشاه عیلامی کورلوش را هم  که شباهت زیادی به نام کوروش دارد، با توجه به واژه های کور بلوچی به معنی رود و لوش کُردی یعنی سیلابی می توان به معنی رود سیلابی مانند گرفت.

آستیاگ در رؤیای بعدی خود کوروش (در معنی درخت مانند) را به صورت درخت تاک سایه افکن بر آسیا می بیند:

कुरुह m. kuruha (kurusa) tree

طبق کتسیاس و پلوتارک نام کوروش حتی با واژهٔ خور (خورشید) سنجیده میشده است و دینون به نقل از کتزیاس می‌نویسد که “کوروش در زمانی که محافظ شاه ماد بوده‌است در خواب دید که سه بار در حال دست بردن در خورشید است”. این خواب را برای وی چنین تعبیر کردند که سی سال فرمانروایی خواهد کرد.

نام آگرادات که برای کوروش ذکر شده است در واقع لقب او به معنی مخلوق برتر و مقدم بوده است:

अग्र adj. agra anterior, first

این لقب وی باعث شده است که کوروش تحت نام فریدون از پرذاتها (مخلوقات والا و پیشین) به شمار آید و در تاریخ اساطیری به همراه آستیاگ (آژدهاک، یعنی تروتمند) به ماقبل نوذریان (هخامنشیان) و کیانیان (مادها) برده شود. هرودوت نیز خاندان کوروش هخامنشی را تحت نام فرتریان (خاندان فرمانروایی پیشین) آورده که در مقابل نام نوذریان (خاندان فرمانروایی نو) یعنی خاندان داریوش هخامنشی است.

گرزۀ گاوسر فریدون نیز در رابطه با یکی از معانی نام کوروش است:

نام ذوالقرنین در تورات به عبری لوقرانیم (قوچ دو شاخ) آمده است. نام کوروش هم به صورت کوروشک در پهلوی به معنی قوچ وحشی است. در روایات ملی نیز نام فریدون (کوروش) با گرزۀ گاوسر همراه است که در اساس نه گُرز وی بلکه خود همان کوروش، قوچ دو شاخ (ذوالقرنین) شاخزن به مغرب و شمال و جنوب در رؤیای دانیال نبی، در تورات فصل هشتم کتاب دانیال است:

घोराशय adj. ghorAzaya having a cruel feeling towards

بیامد خروشان بدان دشت جنگ/ به چنگ اندرون گرزۀ گاو‌رنگ (فردوسی: ۲/۱۸۰).

در اساس منظور از نام گرزۀ گاورنگ (قوچ جنگنده) سمبل و نشان فریدون (کوروش) بوده است:

कुरङ्ग m. kuránga (kura) antelope

در این تصویر باستانی گرزهٔ گاوسر بالای سر الههٔ قضاوت اژی دهاک شکل عیلامی (شازی) قرار دارد. به الهامی دگرگونه در شاهنامه گرزهٔ گاوسر فریدون بر سر اژی دهاک (ضحاک) کوبیده میشود. مطابق سکه ها در نزد ساسانیان ساکاراوکها تبار (گرامی دارندگان قوچ وحشی) دو شاخ بلند قوچ وحشی بر تاج برخی پادشاهان و ملکه هایشان نصب بوده است. نقش کوروش در مشهد مرغاب نیز حاوی دو شاخ بلند قوچ وحشی است که مولانا ابوکلام آزاد آن را دلیل ذوالقرنین بودن کوروش دانسته است.

نام تریته/تراتنه/ترائیتنه سنسکریت که با ثرَاِتئونَ مقایسه شده است، در این رابطه از مقولات دیگری به معانی محافظت کننده، سومی و سه تن هستند: در زبانهای هندوایرانی تبدیل ث/ت به ف اتفاق نمی افتد. پس نامهای ثراتئون و فریتون مترادف هم هستند نه مبدل هم. تریتهٔ سنسکریت به معنی سومی، سه تن یا پناه دهنده است:

معنی اصلی نام ثریته/تریته محافظ و منجی است:

نام اوستایی ثریته (تریته) که با ثراتئونه مقایسه شده ولی آن در اوستا عنوان نخستین پزشک ایرانی و پدر گرشاسب منجی ایرانیان، به شمار رفته و می تواند به معنی منجی و نیز سومی باشد:

तारित ppp. tArita saved

तारित ppp. tArita rescued

त्रात n. trAta protection

na: person

त्रित m. trita third

وجه تمایز و اشتراک ثراتئونه اوستا با تریته و ترائیتنهٔ ودایی:

از قرار معلوم در اسطورۀ ودایی تریته/ترائیتنه، کوروش سوم (سوم، بنا به هرودت) و مردوک در هم آمیخته و یکی شده اند. نام تریته در مفهوم محافظ و نگهبان مترادف نام کوروش در زبان عیلامی است و هیئت ظاهری نام مردوک در زبانهای هندوایرانی می توانست به معنی مار افعی (مر- دوهکهه= اژی دهاک) گرفته شود. تریته (محافظ یا سومی یا منسوب به آب) فرزند آپتیه (مستقر در آبها= ائا) یکی از خدایان کم اهمیت ودایی است که در همان مقام مردوک کشندۀ تیامات اژدهای چند سر (اژی دهاک سه سر) است. ثراتئونه در مقام کشنده اژی دهاک (یعنی مار افعی، در مقام آژدهاک/آستیاگ یعنی ثروتمند) خود همان کوروش (فریدون) است ولی ترائیتنه (دارندهٔ تن سه برابر) که توسط ایندره (کشندهٔ دشمن) حمایت میشود در اساس نه قابل مقایسه با ثراتئونه (منسوب به رود سیلابی= کوروش) بلکه قابل مقایسه با مردوک و مخاصمش اژی دهاک سه سر (تیامات دارنده سه سر= ترائیتنه) است که طبق باورهای ایرانی سرانجام توسط پهلوان دشمن شکن اوستایی گرشاسب/رستم (شکست دهنده “دیوان مازندران= آشوریان”)، در مقام خود مردوک بابلی، نابود میشود. ضّحاک (خندان) و اژی دهاک (اژدهاوش) در مقام خدایگانی مطابق آشّور (خندان) و مردوک (دارندهٔ سمبل مار موش هوشو) هستند.

ارتباط نام تریتهه/ترائیتنهٔ ودایی با ترایتون یونانی ها و ثراتئونه اوستا:

اِئا (ایزد معبد آبها) که کشندۀ اژدهای آپسو (ایزد آبهای شیرین) است و پسرش مردوک (گوساله رب النوع آفتاب) که کشندهٔ اژدهای ماده تیامات (الههٔ آبهای شور) است در اساطیر هندوایرانی به صور تریتهه و ترائیتنه و ثراتئونه (مربوط به آب و رود) با کوروش هخامنشی (مرد سیلاب مانند) در هم آمیخته اند. این نام به صورت ترایتون (خدای آبها) به اساطیر یونانی رسیده است و پسر پولوتون (خدای دریاها) به شمار رفته است. ائا و مردوک در اساطیر ودایی هم به صورت آپتیه (مستقر در آبها، اَپم نپات) و تریتهه/ ترائیتنه (منسوب به ایزد آب) یاد شده اند. موضوع در هم آمیختن کوروش (فریدون) با مردوک پسر ائا و خود ائا یکی از علتهایی است که باعث شده است، کوروش به عنوان یک پیشدادی (آگرادات) نه از میانۀ سلسله نوذریان بلکه سر سلسلهٔ آن تصور گردد و در تاریخ اساطیری ایران به عقب برده شود.

ترائیتنه (سه تن) از سوی دیگر پیوند آشکاری با توتم سکایی کوروشا/خیمیریا (بزکوهی) در اساطیر گرجی/یونانی دارد که ترکیبی از شیر و بزکوهی و مار به شمار می رفته است که هر یک سمبل توتمی اقوام خویشاوند سغدی/ایرانی و سکا (تور) و سئورومات (سلم، داهه/صرب) در سمت شمال بوده اند. اینان در اساطیر ایرانی تحت عنوان پسران فریدون (کوروش) به ترتیب ایرج (دارای سمبل شیر)، تور (دارای سمبل بزکوهی) و سلم (گرامی دارندهٔ مار) آمده اند.

همخوانی نامهای آثویه و آبتین و کمبوجیه:

نام پدر فریدون یعنی آثویه به صورت آذویه/آتویه به معنی شادمان و ثروتمند یاد آور نام کمبوجیه (کامیاب در زندگی) است. هیئت شاهنامه ای آبتین و حتی آثویه و کمبوجیهٔ وی به معنی شخص شراب مقدّس (هوم) به نظر می رسند:

Aś (अश्).—I. to be master of

सूय n. sUya extraction of the soma-juice

काम n. kAma desirous of

बुस n. busa water, wealth

अप्त्य adj. aptya divine water

जन m. jana (yana) person

چون مطابق مندرجات اوستا (یسنا ٩) آثویه (کمبوجیه) دومین کسی است که گیاه مقدّس شراب هوم را می‌فشرد و به پاس آن فرزند شایسته‌ای چون فریدون (کورش) به او عطا می‌شود.

منابع عمده:

١-  یشتها ١و٢ تألیف استاد ابراهیم پورداود.

٢- تاریخ ایران باستان، جلد ١، تألیف حسن پیرنیا،

۳ – فرهنگ نامهای اوستا، جلد ١، تألیف هاشم رضی.

۴- فرهنگ لغات اوستایی، تألیف احسان بهرامی. جلد ١و٢و٣.

۵- فرهنگ سنسکریت-فارسی. تألیف محمدرضا جلالی نائینی.

۶-  سنسکریت آنلاین

٧- فرهنگ لغات پهلوی. تألیف بهرام فره وشی.

٨-  فرهنگ اساطیر شرق باستان، تألیف بانو گوِندولین لِیک، ترجمهٔ رقیه بهزادی.

بنیاد میراث پاسارگاد