The Song of Workers Who Built Evin Prison

 

We carry, carry loads on our shoulders
From within dark galleries
And we erect high walls
Over narrow scaffolds.

They put blindfolds on us
And only remove them at work.
We work in small crews
And armed soldiers circle around us.

Who will be guarding in these galleries
And who will be waiting in these cells?
Who will raise a whip
And who will swallow a biting pain?

Each night that we return to our chambers
We ask this question of each other:
“When will we refuse to do this job
Or dig a tunnel in this prison?”

Alas! Our questions remain unanswered
And our hands dirty.
Yet those who will be kept in these wards
Will tell our ghosts everything.

One day the foundation of this labyrinth will finish
And our corpses will be buried under it.
Oh seekers of justice who will unearth this secret
Change this prison into a monument.

Majid Naficy
May 25 1998

سرود كارگرانی كه زندان اوین را ساختند

 

می كِشیم، می كِشیم، بر دوش می كِشیم
از درون راهروهای تاریك
و دیوارهای بلند را بالا می بریم
بر فراز داربست های باریك.

آنها چشمان ما را می بندند
و تنها بهنگام كار می گشایند.
ما در گروههای كوچك كار می كنیم
و سربازان مسلح بگِرد ما می چرخند.

چه كسی درین راهروها پاس خواهد داد
و چه كسی درین حجره ها منتظر خواهد ماند؟
چه كسی تازیانه را بالا خواهد برد
و چه كسی دردِ گزنده را فرو خواهد خورد؟

هر شب كه به خوابگاه خود باز می گردیم
پرسش ما از هم این است:
"كی از این كار سر باز خواهیم زد
یا درین بند نقبی خواهیم گشود؟"

افسوس! پرسشهای ما بی پاسخ می مانند
و دست های ما آلوده.
اما آنها كه اینجا در بند خواهند بود
از اینهمه با اشباحِ ما سخن خواهند گفت.

یكروز بنیاد این نُه تو پایان خواهد گرفت
و پیكرهای ما در زیر آن دفن خواهد شد.
ای دادخواهان كه روزی این راز را می گشائید
این زندان را به بنای یادبودی بدل كنید.

مجید نفیسی
۲۵ مه ۱۹۹۸