ژینوس صارمیان
این چند جمله رو برای خودم مکتوب میکنم تا یادم بماند که هیچکدام از ما از خطا مبری نیستیم:
⁃ نقد اجتماعی با نقد سیاسی متفاوت است. انتقاد از عملکرد یک نفر خاص در زمان و مکان خاص به معنای زیر سوال بردن بینش سیاسی او نیست.
⁃ ادمها هیچکدام نماینده دیگری نیستند ولی وقتی در جمعی که اتفاقا شناخت زیادی از انها وجود ندارد، ادعا میکنند راه و روش شان مربوط به کل جامعهای است که به نمایندگی آن حضور یافتهاند، آنوقت است که باید پاسخگوی کار خود باشند. مثلا اگر یک آقای برزیلی در کشور اسپانیا وسط خیابان عریان شود، مساله و عواقب آن به خودش ارتباط دارد. ولی اگر ادعا کند که همه آقایان برزیلی در خیابان برهنه میشوند، مردم برزیل حق دارند که از دست او عصبانی شوند.
⁃ هنجار شامل سنتهایی است که از طرف جامعه یا عرف مقبول شمرده میشود و آدمها حق دارند در صورت لزوم و یا دست و پاگیر بودن و یا تقابل با آزادی فردی انها را بشکنند، در مقابل پروتکل مجموعه قوانینی است که توسط بیش از دو یا چند طرف پذیرفته شده. مثلا وقتی یک شرکت تولید کننده کیت آزمایشگاهی محصولی به آزمایشگاه تحویل میدهد، آزمایشگاه موظف است که آزمایش را طبق پروتکل انجام دهد تا نتیجه مورد نظر احراز شود. در اینجا خریدار مثلا فرانسوی نمیتواند ادعا کند که ما فرانسویها عادت نداریم طبق پروتکل عمل کنیم.
⁃ چندی قبل شاهد بودیم که رقص «صادق بوقی» چگونه وایرال شد و در مدت کوتاهی به محبوبیت فراوانی دست پیدا کرد. از انجاییکه بارها در بازار ماهیفروشان گیلان حضور داشتهام، میتوانم ادعا کنم که رقصیدن در بازار عمل معمولی بشمار نمیاید. ولی ایشان که ایرانی و گیلانیست به خود این حق را میدهد تا هنجاری که به او تحمیل شده را بشکند و باعث شادی و نشاط خود، بازاریان و مردمی که برای خرید آمدهاند، بشود. مخالفت با این هنجارشکنی از طرف مقامات محلی هم با واکنش سریع کاربران مواجهه میشود. در اینجاست که رقص به نوعی هنجارشکنی مبدل میشود.
⁃ «نرگس محمدی» جایزه صلح نوبل که براستی لایق آن بود را دریافت میکند. او حتی نمیتواند شخصا برای دریافت جایزه حضور داشته باشد و همسر و دو فرزندش به نمایندگی او حاضر میشوند. این مراسم پروتکلهایی دارد که از قبل به مهمانان توضیح داده شده و انها به شرط پذیرش این پروتکلها در این مراسم شرکت میکنند. حالا اینکه یک یا چند نفر از مهمانان برخلاف آنچه که قبلا روی آن توافق شده، ناگهان عمل دیگری انجام داده و ادعا کنند که ما ایرانیها همه «پروتکل شکن» هستیم، درست مثل این است که در جمعی بینالمللی بگوییم ما ایرانیها به قواعد راهنمایی و رانندگی احترام نمیگذاریم. بعبارتی پروتکلشکنی برخلاف هنجارشکنی عمل پسندیده یا پیشرویی به شمار نمیاید.
⁃ جامعه غربی جامعهای بشدت قضاوتگر است و آنطور که خودشان میگویند: شما هیچگاه شانس دومی برای ایجاد تاثیرگذاری اول ندارید. متاسفانه این شب هم شانسی بود که میتوانست تاثیر خوب و مثبتی بگذارد که نگذاشت.
نظرات