تصویری از اولین دارالمجانين (خانه ٔ دیوانگان، تیمارستان، جایی که دیوانگان را در آن نگهدارند) که در تهران ساخته شد.

 تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالاً از دورانِ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند و بیمارانِ روانی را با وسایل ابتدایی و ناقص و تقریباً به صورت فراموش شده در آنجا مأوا دادند.

 با بیماران اعصاب و روان در ایران بسیار بد رفتار می‌شد و اغلب در رویارویی با آنان به کتک و شلاق متوسل می‌شدند. تازه حدود ۸۰ سال قبل بود که به تدریج تیمارستان‌های جدید در ایران به وجود آمدند و درمان بیماران روانی سر و سامان گرفت.

دارالمجانین تهران از اوایل دهه ۱۳۰۰ خورشیدی سروسامانی یافت. در گزارش هیات بهداشتی اعزامی جامعه اتفاق ملل در سال ​ ۱۳۰۳ خورشیدی آورده شده است که دیوانه خانه تهران (دارالمجانین) به وسیله دایره صحیه بلدیه (شهرداری) تهران اداره می‌شود.

 تشکیلات صحیه که بعدها اداره کل صحیه شد در سال‌های بعد تاسیس شد که جزو وزارت داخله (کشور) بود و تنها پس از اینکه رضا شاه از سلطنت مستعفی شد و از ایران رفت دولت فروغی وزارت بهداری را تاسیس کرد زیرا به قدری وضعیت بهداشت و بهداری و درمان اسفناک بود و به گونه‌ای بیماری‌ها مردم را تلف می‌کرد که ایجاد وزارت بهداری ضروری تشخیص داده شد.

در سال ۱۳۰۲ خورشیدی، ۷۹ مریض از دارالمجانین مرخص شده بودند. این افراد یا معالجه شده یا می‌توانستند با کمک دوستان خود زندگی کنند. بودجه دارالمجانین در آن زمان بسیار کم و فقط ۲۸۰ لیره در ماه بوده است. در سال‌های بعد تعداد دیوانگان بسیار شد. بیشتر دیوانگی‌ها در ماه‌های گرم تابستان آغاز می‌شد. بعضی از سرمایه‌داران و تجار وقتی ورشکست می‌شدند خود را به دیوانگی می‌زدند و به تیمارستان انتقال می‌یافتند تا طلبکاران سراغشان نروند. هنگامی که قانون نظام اجباری وضع شد نیز بعضی از مشمولان دست به اعمال جنون‌آمیز می‌زدند تا بگویند دیوانه‌اند و از اعزام به سربازی معاف شوند.

چون دیوانگان درباره جنایت و جرایم فاقد مسوولیت هستند عده‌ای از کسانی که مرتکب قتل می‌شدند نیز خود را به دیوانگی می‌زدند اما اطباء حقه‌‌های همه این مدعیان جنون را کشف کرده و نمی‌گذاشتند آنها به حال خود گذاشته شوند. معروف‌ترین کسی که او را در سال آخر حیاتش به تیمارستان بردند مرحوم سیداشرف‌الدین گیلانی مدیر روزنامه فکاهی و طنزنامه نسیم شمال بود که عمرش در تیمارستان به پایان رسید و آن گویا در سال ۱۳۱۳خورشیدی بوده است.