آقای علی ماجدی، دیپلمات بازنشسته و سفیر سابق ایران در آلمان در مصاحبه با ایسنا در تاریخ سوم بهمن 1397 مطالب مهمی گفته است که وزارت خارجه آنرا نظرات شخصی ایشان دانسته است.

آقای ماجدی در این مصاحبه گفته است که: "مراقب اقدامات خود سرها در خارج از کشور باشیم. ما همیشه نشان داده‌ایم که وقتی دچاراجبار میشویم مذاکره میکنیم. اروپایی ها با ما کار میکنند ولی به ما اعتماد ندارند. این اتفاقات [منظور اقدامات تروریستی اخیر است] باعث شد که اعتماد اروپایی ها به ایران از بین برود. خودسری ها منافع ملی را تامین نمیکند در راستای افزایش قدرت ایران نیست بلکه ضد قدرت است. ما در داخل کشور با موضوعی همچون «عملیات خودسرانه» مواجه هستیم، آیا میتوانیم منکر شویم که در خارج کشور نیز نمونه ای از این اتفاقات رخ نمیدهد؟"

از دولت اول آقای هاشمی، ترورهایی در اروپا انجام میشد که اروپاییان آنها را به عهده ایران میگذاشتند (ترور رهبران کردهای ایرانی، شاهپور بختیار و ...).

از 1997 و دادگاه میکونوس تا 2015  که ترور کلاهی در هلند مطرح شد، اروپاییان اتهامی متوجه ایران نکردند و بعد ادعا کردند که ایران متعهد شده است که دیگر در اروپا دست به ترور نزند

سالها پیش آقای دکتر ولایتی، در مصاحبه‌ای گفت که هروقت قرار بود با اروپاییان به یک تفاهم برسیم، تروری در اروپا انجام می شد و مانع کار میگردید.

بعد از ترور کلاهی در هلند، اروپاییان ایران را متهم به اقدامات تروریستی کردند و دستور دادند دیپلمات ایرانی (اسدی) که در آلمان بازداشت شده و در رابطه با بمب گذاری در گردهم‌آیی سازمان مجاهدین خلق متهم بود، به بلژیک مسترد شود و در آنجا برخلاف عرف دیپلماتیک مورد بازجویی قرار گیرد. گرچه برای جلوگیری از خروج ترامپ از برجام، رهبران اروپایی برای مدتی سعی در مسکوت گذاشتن این اقدامات داشتند ولی در نهایت که ترامپ از برجام خارج شد، جامعه اروپا به اجماع رسید که یکی از معاونان وزارت اطلاعات و دو نفر دیگر را جزو لیست تروریسم ذکر کند و شرایط به قبل از 1997 برگشت.

دو احتمال وجود دارد

تردیدی نیست که این اقدامات به منظور بهم زدن روابط ایران و اروپا و نزدیکی اروپا با ترامپ انجام شده است. یا اینکه نیرو های نفوذی – مخصوصا اسرائیل – قصد تشدید تضاد ما با اروپا را دارند، که دارند، این اقدامات را انجام می دهند و یا اینکه بخشی از نیروهای خودسر - به قول آقای ماجدی – دردرون لابیرنت های تو در توی حاکمیت، عمد و با طرح و برنامه به دنبال تشدید تضاد با اروپا هستند و آب به آسیاب «ترامپ – بولتون – پمپئو» میریزند تا بتدریج پازل طراحی شده ی ترامپ را کامل کنند.

این اقدامات از یکطرف امکان استفاده ما از قدرت اروپا در مقابل ترامپ را از بین میبرد و از طرف دیگر وحدت اروپا – امریکا را بیشتر و ائتلاف منطقه ای اسرائیل – عربستان – امارات – مصر – اردن - .... را قوی تر میکند.

تضاد امریکا با اروپا حد و حدود دارد. جمهوری اسلامی نباید بیش از حد به آن تکیه کند و به آن امید ببندد و باید هوشمندانه از آن استفاده کند که مذاکرات «برجام» به خوبی و به درستی در این راستا بود و توانست امریکا را در میان 5 قدرت جهان همراه کند و به لحاظ استراتژیک و مطرح کردن حقوق ایران در سطح جهانی، کاری کارستان بود.

افسوس که گروه هایی - که معلوم نیست آش چه کسانی را بهم میزنند - قدر این دستاورد ملی را ندانستند، بلکه درصد نابودی آن برآمدند. قبلا در دوران آقای خاتمی، طرح گفتگوی تمدن ها که در سال 2001 در سازمان ملل متحد مورد استقبال قرار گرفت و میتوانست یک چالش فرهنگی – تمدنی – دینی – حقوق بشری ما مسلمانان در مقابل چالش نظامی – اقتصادی غرب باشد، همین خودسران به شکست کشاندند و عملا طرح برخورد تمدن های آقای هانتینگتون در دستور کار قرار گرفت

متاسفانه ترورهای اروپا هم که پس از یک وقفه طولانی از 1997 تا 2015 ، مجددا شروع شده است (حالا هرکس که عامل آن باشد) به این منظور است که، اولا) از نزدیکی ایران به اروپا در مقابل امریکا و ثانیا) از جدایی بیشتر اروپا از امریکا، جلوگیری کند. جبهه دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی را تقویت کند تا چالش نظامی–امنیتی ما را با غرب (به رهبری امریکا) فعال نگه دارد و از توسعه ی علمی، اقتصادی، فرهنگی ما جلوگیری کند.

اگر در دوران قاجاریه سفارت خانه های استعمارگران سیاست های پادشاهان ما را رقم می زدند و ما را به دنبال نخود سیاه می فرستادند، پس از تجربه انقلاب مشروطه و جنبش ملی که میخواست سیاست و حکومت و اقتصاد را ملی کند، انتظار میرفت که با انقلاب عظیم 1357 با مزیت های ژئواستراتژیک، ژئوپولتیک، ژئواکانمیک، جمعیت تحصیل کرده و منابع گسترده و متنوع خدادادی در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گیریم.

حسین رفیعی