از نیاز هراسانم

که میگیرد گریبانم

از باد گله دارم

که باز میکند زخمانم

به خشم محتاجم

تا رها شود نفس

ز وجدانم

هزاران فکر دارم

در صحرای تشویشم

هزاران سنگهائی ریز و درشت

روی شنهای گذران تردید

و با آینده از شگفیها

جدالها  دارم هنوز

اورنگ

Mars 2011