این نوشتار بخاطر خط مشی غلط صاحب تارنما در ترویج دوروغهای مسعود بهنود حذف شد:
Parviz Nik-khah (Left) - Mahmoud Jafarian (Right)
سندی که روزنامه کيهان پنجم مهرماه 1357 = 2517 ايرانی منشر کرده و نوشته بريده بالا در زير آمده نشان میدهد چطور مسعود بهنود در قتل و اعدام فرزندان رشيد ايران دخالت داشته است.
روزنامه:کیهان :1357/07/05
مسعود بهنود روزنامهنگار و برنامهساز رادیو تلویزیون ملی ایران اعلام جرمی علیه محمود جعفریان قائم مقام مدیر عامل رادیو تلویزیون و سرپرست خبرگزاری پارس و پرویز نیکخواه مدیر دفتر مرکزی خبر رادیو تلویزیون به دادستان پیشین تهران تسلیم کرده است.
بهنود در این اعلام جرم از این دو نفر به عنوان عوامل به وجود آوردن محیط ارعاب و خفقان در رادیو تلویزیون و کسانی که باعث آزار و ایذاء نویسندگان و برنامهسازان مردمی این سازمان شدهاند اسم برده است صبح امروز مسعود بهنود در این مورد به خبرنگار کیهان گفت: نیکخواه و جعفریان دزفول سالهای اخیر به دستیاری یکدیگر مقدار زیاد روی نوار مصاحبه، فیلم و نوشته از اندیشمندان، متفکران، نویسندگان، شاعران و گزارشگران به نام را سانسور کردهاند و به این وسیله مانع از آن شدهاند که رادیو تلویزیون بتواند نظرات مردم و نارضایتی آنان را انعکاس دهد و امکان تبادل اندیشه را در اختیار اندیشمندان به نفع جامعه بگذارد.
مسعود بهنود اضافه کرد. میلیاردها ریالی که در طول پانزده سال گذشته از بودجه عمومی کشور یعنی بیتالمال ملت صرف تجهیز و گسترش رادیو تلویزیون شده است میبایست در خدمت انعکاس صادقانه نظرات مردم و خواستهایشان قرار میگرفت ولی عملا محمود جعفریان و پرویز نیکخواه مانع از آن شدند که رادیو تلویزیون به این وظیفه مهم خود عمل کند و در نتیجه این دو نفر به طور غیرمستقیم باعث هدر رفتن میلیاردها ريال بودجه کشور شدهاند بهنود ضمن اشاره به مقدار زیادی نوار، نوشته و فیلم که در انبارهای رادیو تلویزیون جمع شدهاند و یا به دور ریخته شدهاند و حتی در میان آنها مقدار زیادی مصاحبه و گفتار مقامات مملکتی هم وجود دارد اظهار داشت. جعفریان در طول این سالها در سه کانال اصلی ارتباط با مردم (حزب رستاخیز به عنوان تنها حزب سیاسی کشور، رادیو تلویزیون ملی و خبرگزاری پارس) ریشه دوانیده بود و این امکان برای او به وجود آمده بود که علاوه بر این که هر چه دلش میخواهد بگوید و از تلویزیون پخش کند حتی اخبار ساختگی و مجعول را از طریق خبرگزاری پارس به عنوان اخبار رسمی کشور پخش کند به عنوان مثال او هر سنگی را که به پنجرهأی میخورد به خاطر ایجاد وحشت و ایجاد زمینه خشونت یک شورش قلمداد کرد و از این بدتر فعالاتی را با امضای مستعار نوشت و مطبوعات را مجبور به چاپ آن کردند چرا که جعفریان و نیکخواه در طول این سالها همواره به عنوان تئوریسین و نظردهنده در خدمت سانسور و اختناق مطبوعات هم بودهاند بهنود اضافه کرد.
نیکخواه به عنوان مدیر دفتر مرکزی خبر در رادیو تلویزیون جز آن که اخبار را با تفسیرهای شخصی و غرضآلود خود توام میکرد و به کانالهای مختلف رادیو تلویزیون به زور میخورانید به عنوان عامل جعفریان نیز در به وجود آوردن محیط اختناق در داخل تلویزیون سهمی اساسی داشت و با برپا کردن دادگاههای گوناگون به بهانههای مختلف گروه زیادی از نویسندگان خبرنگاران و برنامهسازان را که به وظایف خود در قبال جامعه عمل میکردند محاکمه و تبعید و یا اخراج و یا برکنار و یا جریمه میکرد.
May a Jewish dog urinate on Montazery's ghabr!
شاه وخمينى رفتند؛ ما مانده ايم و بدخواهان بدسگال كه سرسختانه در صدد بالكانيزه كردن ايران ما هستند. اتحاد تمامى نيروهاى مترقى بر محور حفظ تماميت ارضى و خنثى سازى دسيسه هاى پلشت صهيونيست هاى جانى و يهودآزار را پيگيرانه خواستاريم.
نیلوفر پارسی مینیمالیست جون!
فک کنم وختشه که یه "شیرین یهودی" هم درست کنی بذاری اینجا سر کار که ما بشینیم بخندیم به حماقت و بی آبرویی شما نیاکی های احمق بی آبرو!
بوس :)))
فضولی گرامی
این تحصیلکردگان بی خرد همانهائی هستند که در زمان شاه معنای روشنفکری را پهلوی ستیزی میدانستند. یک حکومت متجدد و ملی را که در کشور رفاه نسبی ایجاد کرده بود و در حال باز کردن فضای سیاسی کشور بود بر انداختند تا زمام امور را به دست آخوندهای عقب افتاده و یک آخوند پیر مرتجع بدهند که افکار پوسیده اش بر همه شان آشکار بود. خون همۀ جوانهائی که در جنگ و زندانهای رژیم کشته شدند به گردن همان مرتجعین روشنفکر نما است. یک مشت توده ای خائن قدرتمندترین کشور در خاورمیانه را تبدیل کردند به یک نوکر ضعیف روسیه که هر آن در خطر تجزیه است چون کرم پرولتاریا گرفته بودند.
مینی جون از پیرو مکتب خمینی انتظاری دیگر نداشتم. در قسمت دیگر پیوستن نیروهای چپ به این مکتب سیاسی ارتجاع را خواهم نوشت. صهیونیست ستیزی همان یهودی ستیزیست و فرقی ندارد. حالا شعار بی معنی بده. کسی تقیه های شما را دیگر باور ندارد.
با سپاس از دیوانه گرامی. دوست گرامی ما در زبانمان یک مثل داریم که هرچه میگردم در زبان انگلیسی معادل دقیق آنرا پیدا نکرده ام: عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل.
تا پیش از باصطلاح "انقلاب اسلامی" در ایران، هیپکس در دنیا با اسلام و مسلمان و اینحرفها مشکلی نداشت. مشکل از زمانی شروع شد که دین مبنای قدرت حاکم شد. همه اسلامی بازیها از انقلاب اسلامی ایرانیها شروع شد. در مورد یهودیها هم همین موضوع صدق میکنه. یهودیها صدها یا شاید هزارها سال در منطقه فلستین همراه با دیگران ساکن بودند و هیچ دعوائی نبود. اونجا هم مشکل از زمانی شروع شد که عده ای تصمصم گرفتند به اسم دینشون بساط دولت و حکومت کردن براه بیاندازند. اینکه عده ای خودشون را "مردم منتخب خدا" بدونند و بر اساس این اعتقاد و در پناه قدرت حاصله از ایجاد یک حکومت و با پشتیبانی بعضی دولتهای غربی که خودشون رو ارباب دنیا میدونند، به دیگرانی که در طول همون هزاره ها در همون سرزمین زندگی میکردند و میکنند زور بگویند و ظلم بکنند هیچ اسمی بجز نژاد پرستی نداره.
انسانیت کاری به مسلمون بازی و یهودی بازی نداره. همونطور که کارهای نادرست مسلمونها باید مورد انتقاد و چالش قرار بگیره، کارهای نادرست یهودیها و بهائیها هم باید مورد انتقاد و چالش قرار بگیره. برای عده ای این شده یک رسم که تا کسی حرفی زد و به تریج قبای اونها بر خورد فوراً یک وصله بهش میچسبونند که این ضد بهائیه یا این ضد یهودیه! آقا جون، آدمها، چه اونهائی که از "قوم خدا" هستند و چه اونهائی که همسایه اونها هستند یا اصلاً هیچ ربطی به اونها ندارند، همه میتونند خطا کار و یا مجرم باشند. اگر کسی به کارهای نژادپرستانه بعضی از یهودیها یا به حرفهای خود ستایانه بعضی بهائی ها ایراد بگیره یا انتقاد بکنه اسمش "ضد یهودی" یا "ضد بهائی" نیست. هیچکس از تاق اسمون نیفتاده! دعواهای عربها و یهودیها در منطقه فلستین هم از زمان تشکیل دولت اسرائیل و ایجاد مشکلات برای مردم غیر یهودی اونجا شروع شده و کاری به خمینی نداره. این هم معنیش اون نیست که خمینی آدم خوبی بوده. هر چیزی جای خودش را داره. بهتره که مسائل رو قاطی نکنیم.
جناب سهراب اصل مطلب استفاده از اين نوع ستيزش بهانه براى سياست پليد خودشان بود كه بلوا راه بياندازند و انداختند. امروز هم نميگذارند راجع به مسائل ايران بحث درست بشود. مردم ايران هم واقفندو مخالفتشان با فلسطينيزه شدن سياست در ايران را نشان دادند. حالا يك عده كه بايد بهتر بدانند اصرار به ادامه همان سياست در خارج را دارند و اين قابل قبول نيست (رجوع كنيد به بلاگها و نظريه ها در همين تارنما). آسيب شناسى شكاف بين تجددخواهان در ايران ماوراى شخصيت ها غير ممكن شده.
جناب فردوس
حالا هم کسی با مسلمانها مشکلی نداره، مسلمانها با همه مشکل دارند. اگر هم فکر میکنید که تا پیش از انقلاب ایران اسلام دین صلح بوده لطفاَ کمی تاریخ را مطالعه بفرمائید. در مورد یهودی ها هم اشتباه می فرمائید که اینها تصمیم گرفتند همسایه هاشان را بیرون کنند. مشکل اینجا بود که عثمانی از هم پاشید و آن منطقه به دست انگلیسیها افتاد و آنها هم تصمیم گرفتند که مهاجرین یهودی اروپائی را پس از جنگ جهانی دوم در آنجا اسکان دهند البته با زمینه های مذهبی. مشکل اصلی اروپائیان مهاجر بودند. در مورد بهائی ها هم لطفاَ نمونه ای از خودستائیهایشان بیاورید. هر کلمه ای معنائی دارد. اگر منظورتان افتخار است، بله حق دارند که به بیش از صد و هفتاد سال مبارزه با آخوند و تلاش برای تجدد افتخار کنند. برابری زن و مرد و تعلیم و تربیت اجباری که خمینی اصول یهائی خواند تنها موارد مورد افتخار نیستند، برابری همۀ افراد بشر، تعادل اقتصادی، ترک تعصب و تقالید، صلح عمومی و عدم وجود طبقۀ روحانی و خیلی چیزهای دیگر نیز هست. اگر شما بودی افتخار نمیکردی؟
ببین هیچ قصد "آزار جنسی" این آقا سهراب نازنین که از پشت اون پرچمش اونجوری لبخند ملیحی میزنه به ما رو ندارما! ولی دس مریزاد! هفته قبل تنبون یه بهائی قلابی رو کشیدی پایین، امروز همون بلا رو سر یه سلطنت طلب قلابی آوردی!!!
میگم نکنه که you are after my job
Dear fozolie
من با شما کاملاً موافقم که دار و دسته ملّاها از مسائلی مثل قضیه فلستین برای هدفهای خودشون بهره میگیرند. امّا همونطور که خود شما اشاره کردید مردم گول این حرفها رو نمیخورند. آیا این میتونه دلیلی بر این باشه که فلستینی ها یا عربها دشمن و اسرائیلیها دوست ایرانیها هستند؟ مثلاً شما فکر میکنید که اسرائیلیها بخاطر دوستی با ایرانیها تاسیسات عراقی رو در زمان جنگ بمباران کردند یا به ایران اسلحه فروختند؟ نقش اسرائیل و تشکیلات اطلاعاتی اونها در روی کار اومدن آخوندها و بعد از آن موضوع کم اهمیت و ساده ای نیست و هدف من هم در اینجا بررسی و تحلیل این قضایا نیست امّا همینقدر به شما میگویم که دولت اسرائیل دوست مردم ایران نیست و این موضوع هم هیچ ارتباطی به اینکه بسیاری از یهودیها مردم خوب و بی آزاری هستند نداره. آیا این به معنی اینست که ملّا ها به خاطر مردم ایران با اسرائیل دشمنی میکنند؟ به هیچوجه. نکته دیگر اینکه عوامل تشکیلات حکومت اخوندی همیشه روی اینترنت فعال هستند و اینهم چیز غریبی نیست. شما کوشش خودتان را میکنید که خیلی هم خوبه. موفق باشید.
Dear divaneh
از راهنمائیهای شما خیلی ممنونم. من نه با شما و نه با هیچکس دیگر بر سر اینکه این قوم یا آن قوم باید به خودشان برای این یا آن کار ببالند و افتخار کنند بحثی ندارم.امّا بی تعارف باید اینرا بگویم که بعضی بهائیها به خاطر ظلمی که در دوره جمهوری آخوندی به آنها وارد شده (یا شاید هم به علتهای دیگه؟) خودشون را تافته جدا بافته از بقیه ملـّت میدونند. مگر در همین جمهوری آخوندی به مردم شیعه و سُنّی و درویش و غیر درویش کمتر از اونها ظلم شده؟ من منکر اون نیستم که برخی از بهائیها رنجهای زیادی را در زیر این حکومت متحمل شدند. چند تا از دوستها و همکارهای خود من دچار این مشکلات بودند و من با مشکلات اونها از نزدیک آشنا بودم. ولی هیچکس برای جمهوری اسلامی فرقی نداشت. به خیلی از مسلمونها به مراتب از بهائیها بیشتر ظلم و تعدی شده. اینهم حرف نشد که چون خمینی اصول برابری زن و مرد رو به بهائیها نسبت داده پس ما باید افتخار کنیم. این رفتارها که به این یا اون توپ و تشر بریم که چرا این یا آن را در باره یهودی یا بهائی گفته با کارهای دار و دسته جمهوری آخوندی فرقی داره که میخواهد همه را خفه کنه؟ شما همین رفیقمون که با اسم مستعار حمّال حرفهاش رو میزنه بیبینین. از بعضی حزب اللهی ها هم بد تره! این مثلاً چه افتخاری داره؟ یکی از بهترین دوستان خانوادگی من در همین مملکت یک خانواده بهائیست امّا همین دوست بهائی من از یک دوست بهائی خودشان چنان خنجری خوردند که هنوز یادشون نرفته. اصلا نمیخواستم اینقدر طولانی بنویسم، ببخشید. امیدوارم همیشه موفق باشید.
به عنوان پس نوشت اینرا هم اضافه کنم که من در هیچ جائی خودم را سلطنت طلب جا نزده ام که راس راسکی یا قلابی باشه! برای من حقیقت و آزادی از همه چیز مهمتره ودر هر جا و هر موقع که بتونم در برابر ظلم و بی عدالتی ایستاده ام و می ایستم بدون اینکه هیچ نقابی بر چهره داشته باشم. بهای آنرا پرداخته ام و میپردازم با جان و دل.
جناب فردوس
ظلم به بهائیان و بابیان محدود به دوران رژیم اسلامی نیست. نگاهی بیاندازید به برخی نوشتجات دوران قاجار از جمله آثار میرزا آقا خان کرمانی. بنده هم مقالات مختصری در مورد جنگهای بابیان در همین سایت منتشر نمودم. ممکن است چنین باشد که برخی بهائیان که شما ملاقات نموده اید خود را تافته جدا بافته بدانند اما این با مشاهدات من از عموم بهائیان مطابقت ندارد. این را هم باید اضافه کنم که این یک گروه دینی است و پیروان هر دینی حقیقت را منحصر به خود می دانند و این می تواند به نوعی باعث حس برتری شود. شک نیست که برخی از آنها چنین احساسی داشته باشند اما این نیز درست است که اصل وحدت ادیان در دیانت بهائی به این معنا است که همۀ ادیان یک حقیقت واحد را میپرستند و آنها که این پیام را گرفته باشند به آن دام خود بزرگ بینی نمی افتند. یکی از انتقادهای من به بهائیان این است که گروه قابل ملاحضه ای از آنها همان مسلمانهای شیعه باقی مانده اند و هنوز به تعصب و اختلاف دینی با دیگران دچارند و تنها نامشان عوض شده است. انتقاد دیگر بنده از بهائیان ضعف آنها در تطابق دین با علم و عقل است که از دستورات این دین میباشد. نمی خواهم سر شما را درد بیاورم اما من در حالی که انتقادهای خودم را به بهائیان دارم باید بگویم که این یکی از متجددترین جنبشهای ایرانی است و به نظر می آید که نسل جدید آن بهتر توانسته خود را از ریشه اسلامی اش جدا کند. لعنت به من اگر انتقاد سازنده را انگ بهائی ستیزی بزنم اما لعنت به من اگر بگذارم که همان دروغها و تهمتهائی که عمری در مورد آنها گفته شده زده شود و آن را بی جواب بگذارم. من هرگز نگفتم که رژیم اسلامی به دیگران ظلم نکرده و از هیچ بهائی نیز چنین چیزی نشنیدم. اما خوب که چه؟ حال که به دیگران ظلم میشود بهائیان حق ندارند از ظلمی که به آنها میشود شکایت کنند و اگر چنین کردند به زعم شما خودستائی است؟ یک بهائی به یک بهائی دیگر خنجر زده و یا سرش کلاه گذاشته؟ البته. چه کسی ادعا کرد که همه بهائیان راستگو و درست کردار هستند؟
من هرگز نگفتم که چون خمینی برابری زن و مرد را به بهائیان نسبت داده باید به آن افتخار کرد. گفتم اینها تنها اصولی نیست که موجب افتخار بهائیان است. افتخار به این اصول ربطی به بیان خمینی ندارد و بهائیان حق دارند به این اصول مترقی افتخار کنند.
کسی به افرادی که حرف مفت میزنند توپ و تشر نرفته اما گروهی مقابله با حرفهای مفت و ادعاهای پوچشان را توپ و تشر مینامند. همین مسئله یهودی ستیزی را بگیرید. برخی میگویند به هر انتقادی از دولت اسرائیل انگ یهودی ستیزی زده میشود. من خود مخالف سیاستهای راست افراطی اسرائیل هستم و هم در مورد آن بلاگ نوشته ام و هم در نظراتم از آن انتقاد کرده ام. یک یا دو معلوم الحال سعی کردند به من انگ یهودی ستیزی بزنند که نچسبید اما عموم خوانندگان یهودی و غیر یهودی این سایت انتقاد از دولت اسرائیل را به خوبی از یهود ستیزی تشخیص میدهند. خوب من نمی توانم بیایم و بگویم بر پدر هر چه یهودی است و بعد هم شکایت کنم که تا من یک چیزی گفتم به من میگویند یهودی ستیز. برخی هستند که تا یک درگیری بین اسرائیل و فلسطین در میگیرد یخه خودشان را به اسم نوع دوستی برای فلسطینی ها پار ه میکنند. فکر میکنند علی آباد هم دهی است و این سایت هم در سیاست دنیا تاثیری دارد و از جهانشاه می خواهند که این را سانسور کند و یا آن را بگذارد بالا و آن یکی را بگذارد پائین و تقاضاهای دیگر و قهر و قهر کشی راه می اندازند. همینها یک کلمه در مورد کشتار مردم یمن به دست سعودی ها ننوشته و به آن بی توجهند. بنده به این نتیجه رسیده ام که مشکل اینها این نیست که گروهی مردم بی گناه زیر بمباران کشته میشوند. مشکلشان این است که چه کسی بمبها را میریزد. اعتقاد به توطئه جهانی یهودیت نشانه یهودی ستیزی است. اینها گویا کور هستند که ببینند در همان اسرائیل هم اوضاع مثل بقیه دنیا است و نارضایتی ها و اختلافات بسیاری بین دارا و فقیر وجود دارد. در قسمت انگلیسی همین سایت از آنانی که هنوز باور دارند اسرائیل از پیش از عملیات تروریستی یازده سپتامبر خبر داشت پرسیدم آیا این به این دلیل است که یهودیها از بقیه مردم دنیا بهتر و باهوشتر هستند؟ از سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی امریکا و اروپا بگذریم اینها حتی انگشتی به سوی استخبارات عربستان که باید بهتر از هر سازمان دیگری به این پی میبرد دراز نمیکنند اما ادعای پوچشان را تکرار میکنند که اسرائیلی ها می دانستند. اگر این چیزها یهودی ستیزی نیست پس چیست؟ در بلاگی دیگر در همین سایت خانمی ادعا نمود که بهائیت یک دین ایرانی نیست و من جواب او را مدلل داده و بی اطلاعی اش را آشکار نمودم. با این حال تعداد بسیاری ایشان را تشویق نمودند. اگر حمایت از ادعائی بر علیه بهائیان که پوچی اش نشان داده شده بهائی ستیزی نیست پس چیست؟
در پایان من هم مثل شما دل به حقیقت بسته ام و به بیان حقیقت که برسد نه تشویق دیگران و نه عدم رضایتشان و نه دوستی و نه دلخوری شان تاثیری به حالم ندارد.
عاملِ اصلی دشمنی بعضی از ایرانیان با بهائیها و یهودیها شیوخِ پدرسوخته هستند، یقهٔ ایشان را بگیرید!
هم میهن فرزانه، مطالب شما را که با نثر شیوائی ارائه شده خواندم و با بسیاری از حرفهای شما موافقم.از شما بسیار سپاسگزارم.
جوجه مجاهد حمال صفت، قلابى تو و رفيقت مينى هستيد. درمان خارش روانى شما ها در تيمارستانه. . شانس آوردى كه برعكس خودت و فرقه مرگت، سانسور را كار درستى نميدانم والا دروغ پردازى تو و مينى جاش زباله دونيه. راستى نگفتى مريم جون چندتا شوهر داره؟ رئيس سايت دروغى مجاهدين آلمان صيغه چندمش بود؟ انقده براى صيغه مريم جون شدن هول شده بود يادش رفت پول بندازه تو كنتور سايت. اينجا كه نميتونى كسى رو ممنوع كنى.