آسو:
همایون معمار
«اصولاً از زمانی که در بانک شاهی بودم تا روزی که در سازمان برنامه شروع به کار کردم بیش از سی سال بر فکر برنامهریزی برای اصلاح وضع اقتصادی و اجتماعیِ ایران تأکید میکردم، چون معتقد بودم که کشوری مانند ایران، با امکانات مالی و نیروی انسانیِ محدود و احتیاجات نامحدود، باید دارای برنامه باشد. استدلال میکردم که مملکتی مانند ایران، با خصوصیاتی که به آن اشاره کردم، قادر نیست در ظرف مدت کوتاهی کلیهی احتیاجات خود را تأمین کند، بنا بر این باید دید مهمترین و ضروریترین کارهایی را که میتوان در مدتی معین با بودجهای معین انجام داد کدام هستند. چون در غیر این صورت دولت دست به کارهایی خواهد زد که ممکن است به خودیِ خود مهم باشد ولی از دید کلیِ احتیاجات مملکت مفید نبوده و بلکه مضر هم باشد.»
ابوالحسن ابتهاج، بنیانگذار برنامهریزی در ایران، در خاطراتِ خود با اشاره به امکانات و منابع مالیِ محدود و نیازهای نامحدود بر ضرورت تهیهی برنامه تأکید میکند: «اگر بخواهیم علت مغشوش بودن وضع اقتصادی کشور را به طور اختصار بیان کنیم، به جرئت میتوان گفت که دلیل عمدهی آن نداشتن برنامهی اقتصادی و نبودن مرکزیت در کارهای اقتصادی است.»
پیش از آنکه ابتهاج به ریاست سازمان برنامه و بودجه برسد، تلاشهای زیادی انجام شد که میتوان آنها را مقدمهی برنامهریزی و ایجاد نهادی به نام سازمان برنامه دانست. برای مثال میتوان به تأسیس شورای اقتصاد در سال ۱۳۱۶، که دبیریاش را ابتهاج بر عهده داشت، اشاره کرد. در اساسنامهی مصوب شورای اقتصاد آمده بود:
«برای تمرکز مطالعات اقتصادی و برای اینکه کلیهی مسائلی که در زندگیِ اقتصادیِ کشور مؤثر است، با استفاده از نظریات و اطلاعات اشخاصِ بصیر و باصلاحیت مورد بررسیِ کامل واقع شده و طبق برنامهی معین جریان یابد، هیئتی به نام شورای اقتصاد تشکیل مییابد که ریاست آن با رئیسالوزرا ]نخست وزیر[ خواهد بود.»
ابتهاج میگوید «در جامعهای که در قرون متمادی به زندگیِ روزمره عادت کرده است و به هیچوجه معتقد نیست که باید فکر فردا و سال آینده و سالهای بعد از آن را کرد، بدیهی است که اجرای فکر برنامهریزی کارِ بسیار مشکلی خواهد بود.»
برو به آدرس
نظرات