در این سالیان سیاه، نه اینکه فقر نبوده، که اتفاقا همواره فقری مهلک به جامعه تحمیل شده، نه اینکه جنگ نبوده که پس از هشت‌سال جنگ و ویرانی نیز مدام سایه‌ی جنگ چون شمشیر داموکلس بر سر ایران بوده است، سانسور و زورگویی و ناامنی و هزار و یک درد دیگر را نیز می‌توان به این سیاهه افزود، اما چیزی هم از جنس همه‌ی این‌ها و هم فراتر از این‌ها در کار بوده و هست، چیزی وصف‌ناپذیر، چیزی که برای درکِ درونیِ آن باید یک ایرانی بود.

از غربتی به غربت دیگر