درست است که صنف روحانیون قدرت را در دست دارند و مسئول همۀ فجایع تحمیل شده در ۳۴ سال  حاکمیت نظام نکبت مسلمین "اصلاح طلب" و غیره، ولیکن بسیار بعید میباشد که آنان بدون وجود شارلاتان علی شریعتی و آش دهنسوز تئوری فاشیستی "امامت" او میتوانستند قدرت را قبضه کنند.

اگر مسخ کردن تعداد زیادی از  جوانان ناراضی ایران توسط شارلاتان علی شریعتی نمیبود که در به ثمر رساندن انقلاب و بعداً در کارگزاری برای صنف روحانیون خدمت کرده اند، امروز ایران و ایرانی گرفتار این حال و روز نبود.

به عبارت دیگر؛ شارلاتان علی شریعتی "جامعه شناس" همان نقشی را برای نظام نکبت ایرانی کُش و ایران ویران کُن بازی کرد که میشل عفلق "جامعه شناس"  برای حزب فاشیست بعث  که بعد از صدام حسین، این روزها دارد نفس های آخر در سوریۀ آل اسد را میکشد.

سئوال:

آیا زمان آن نرسیده که  شارلاتان علی شریعتی در همان ردیفی قرار داده شود که میشل عفلق قرار دارد؟

بالا نوشته ای است که نزدیک به پنج سال پیش تقدیم شد. 

شوربختانه در این چهلمین سالگرد فوت شارلاتان علی شریعتی در لندن، مغز باختگان او همچنان شیفته افکار  فاشیستی او (ویدیو ) مانده و با  نادیده گرفتن نتیجه عینی، زر زیادی زده، انشاءهای  ژیمناستیک لغوی صدتا یک غاز  نوشته در پی ماستمالی نقش کلیدی او در  مستقر کردن فاجعۀ فاشیسم دینی در ایران هستند.

شوربختی دیگر آنکه، فاشیست های اسلامیست "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و ایران ویران کُن موفق شده اند با قتل چند صد هزار کودک، زن و مرد غیر نظامی سوری، آواره کردن چندین و چند میلیون و ویرانی آن کشور، آل اسد را فعلاً بر سر قدرت در سوریه نگهدارند و نسلها از اعراب را دشمن خونی نسلهای آتی ایرانیان بکنند.

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

تبریک 

عکس بالا؛ تابلو راهنمایی به سوی قبر علی شریعتی در شهر دمشق در  گوشه ای از قبرستان نزدیک به زینبیه.