افسوس از این روحیۀ نظامی گری که در برخی هموطنانم می بینم و دریغ از کوتاهی ندای فرهیختگان وطن که چندان تحت کنترل است که جز منطق نظامیان صدایی دیگر به گوش نمی رسد.

متن کامل از اینجا:

 

افسوس از این روحیه ی نظامی گری که در برخی هموطنانم می بینم و دریغ از کوتاهی ندای فرهیختگان وطن که چندان تحت کنترل است که جز منطق نظامیان صدایی دیگر به گوش نمی رسد. سال ها جنگیدیم و اکنون محکوم به آنیم که سال ها زیر سایه ی ترس از جنگ زیست کنیم. کودکان پا به عرصه بگذارند و با هزار ترس و دلهره بزرگ شوند و هزاران هزار تناقض را برایشان توضیحات بیهوده دهیم. صلح طلبی هستیم که اگر در حال جنگ نباشیم، بر طبل جنگ می کوبیم.
به یاد می آورم که کمتر از دو دهه ی پیش طالبان که تشنه ی جنگ و خونریزی است، تعمدا ما را به سوی جنگ می کشانید. او با حمله به سفارت ما در افغانستان به طرز فجیعی دیپلمات های مارا کشت، اما ایران از درگیر شدن در چنین جنگی توحش آلود اجتناب کرد و البته آن سیاست بسیار هم خردمندانه بود.
اکنون اما با گروهی مواجه هستیم که چندین مرتبه خشونت طلب تر از طالبان اند. آیا می خواهیم به داعش که در حال زوال است، ثابت کنیم که قوی تر از اوهستیم؟ و آیا همه ی مناسبات زندگی جمعی ما را قرار است نظامیان رقم بزنند؟ به جای زبان نظامی با گروهی که جان بر سر عملیات نظامی اش می بازد و به آن افتخار می کند، بهتر است از طریق سیاسی به حل این مشکل بپردازیم. 
ما خواهان هیچ جنگ برابر یا نابرابر، تحمیلی یا ارادی و یا از هیچ نوع دیگری نیستیم و به عنوان شهروندانی مخالف جنگ می گوییم:« از جنگ بپرهیزید»