سرنوشت زندگی زناشویی ژیلا و بهمن این بوده. دقیقاً ۵ سال و ۴ ماه و سه روز است که بهمن رفته.  ژیلا هم تو چند سال گذشته چند باری میرفت و بعد از مدتی برمیگشت.

البته نا گفته نماند که این جدایی ناخواسته است. ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگار است، یا بهتر است گفته شود که بوده چون طبق حکم قضایی بجز آن مدتها که میرفت برای اقامت در اسارتگاه، برای ۳۰ سال هم حق ندارد به کار روزنامه نگاری برگردد.

بهمن احمدی امویی، همسر ژیلا هم روزنامه نگار است.  آن ۵ سال و ۴ ماه و چند روز که در اسارتگاه مقیم بوده و با اینکه مدت محکومیتش خاتمه یافته هنوز هم از  اسارتگاه رهایی نیافته بدلیل فعالیت روزنامه نگاری بوده.

درست است که حاج آقا آیت الله حسن فریدون روحانی شده میگوید در "ایران هیچ روزنامه‌نگاری به دلیل فعالیت روزنامه‌نگاری در زندان نیست" ولی این واقعیت هم هست که امثال ژیلا و بهمن در ایران کم نیستند. به اینجا سرکی بکشید، وب سایت ویژۀ  روزنامه‌نگاران اسیر  با عکس و جزئیات.

چند سال پیش "رئیس جمهور" اسبق شریعتمداران مُعمم و مُکلای "اصلاح طلب" و غیره در نیویورک گفت در ایران "همجنس باز*" وجود ندارد. حالا جانشین او  در همان نیویورک میگوید که در ایران روزنامه‌نگار اسیر وجود ندارد. سئوال:

فرق  این دو دروغگو در چیست؟

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

 

تبریک

 

کاریکاتور بالا؛ خودنویس

* "همجنس باز" واژه ای است که آن شخص بکار برد، انسانهای متمدن دیرگاهی است به توهین آمیز بودن این واژه پی برده و از همجنس‌گرا و دگرباش استفاده میکنند.